امام زمان(عج) در منابع اهل سنت( صحاح سته)
حضرت مهدی (ارواحنا فداه و عجّل اللَّه تعالی فرجه) در صحاح سته حتمی بودن خروج مهدی ( ع ) اینکه مهدی ( ع ) خواهد آمد امری است که شیعه و سنّی بر آن اتّفاق دارند و حتّی غیر مسلمانان نیز در کتابهایشان مژده یک نجات دهنده را در آخرالزّمان به پیروانشان داده اند ...
به عنوان نمونه: در تورات ، اشعیای نبی ، فصل 11 آمده است:
« . . . مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد . . . گرگ با برّه سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم ، و طفل کوچک آنها را خواهد راند . . . در تمامی کوه مقدّس من ضرر و فسادی نخواهند کرد . زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد . »
در عهد عتیق ، کتاب مزامیر ، مزمور37 ، چنین آمده است:
« . . . زیرا که شریران منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد . هان! بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود . در مکانش تأمّل خواهی کرد و نخواهد بود ، و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد . . . و میراث آنها خواهد بود تا أبدالآباد . »
درسوره انبیاء آیه 105 می خوانیم:
« وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ .
یعنی: ما در زبور (داود ( ع ) ) نوشتیم که سرانجام ، وارث زمین بندگان شایسته من خواهند شد . حال یکبار دیگر متن زبور را که در این نوشتار آوردیم بخوانید و با این آیه مقایسه کنید و ببینید که چگونه خداوند این قسمت از زبور را محفوظ نگه داشت تا آیندگان بدانند که حکومت زمین سرانجام به دست انسانهای شایسته خواهد افتاد و سرنوشت افراد شرور و ظالم جز نابودی نیست .
در انجیل لوقا ، فصل12 آمده است:
«کمرهای خود را بسته ، چراغهای خود را افروخته بدارید ، و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند ، تا هر وقت آید و در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند . خوشابه حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد . پس شما نیز مستعدّ باشید ، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید» .
بر خوانندگان محترم مخفی نیست که معنای عبارت انجیل لوقا همان انتظار فرج است که از نظر شیعه منتظر واقعی ظهور امام زمان ( ع ) مانند کسی است که منتظر آمدن مهمان عزیزی است که قبلاً خانه راتمیز کرده و غذا را آماده می کند . او نیز خانه دل را از آلایشهای مادّی تمیز کرده و از گناهان می پرهیزد . معروف را دوست دارد و بدان امر می کند و از منکر بیزار است (نه بی تفاوت) و از آن نهی می نماید و چون منتظر نابودی ظلم است به اندازه توانش با آن می ستیزد . یاور حقّ و عدل و دشمن باطل و جور است . این است معنای انتظار فرج که در روایات اهل بیت ( ع ) آن را افضل عبادات شمرده اند .
ترمذی اصل روایت را از رسول گرامی اسلام ( ص ) نقل کرده است که: «افضل العبادة انتظار الفرج» . ج5 سنن ، ص528 - کتاب الدعوات ، باب 116 - فی انتظار الفرج و غیر ذلک ، ح 3571 . امّا قطعاً آنها از این روایت آنطور که شیعه معنی می کند برداشت نمی کنند .
صاحبان صحاح نیز در مورد حتمی بودن خروج مهدی ( ع ) روایاتی نقل کرده اند که ذیلاً می آید:
1 - اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی می کند تا آنکه مردی از اهل بیتم مبعوث شود که اسم او اسم من است . او زمین را از قسط و عدل پر می کند همانگونه که از ظلم و جور پر شد . الف - سنن ترمذی ، ج4 ص 438 - کتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فی المهدی ، ح 2231 .
ب - سنن ابی داود ، ج4 ص106 - کتاب المهدی ، ح 4282 (مختصراً) و 4283 .
2 - دنیا به پایان نمی رسد تا آنکه مردی از اهل بیتم بر عرب حکومت کند که اسم او اسم من است . سنن ترمذی ، همان ، ح 2230 .
3 - اگر از عمر روزگار فقط یک روز مانده باشد خداوند مردی از اهل بیتم را مبعوث می کند که زمین را پر از عدل کند همانگونه که پر از ستم شد . سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، همان .
روایتهای مزبور از رسول خدا ( ص ) نقل شده است و معنای آنها - چنانچه خوانندگان محترم نیز متوجّهند - این است که خروج مردی از اهل بیت پیامبر ( ع ) حتمی است نه آنکه یک روز از عمر دنیا مانده و او یکروزه دنیا را پر از عدل و داد می کند .
2 - مهدی ( ع ) از اهل بیت است
روایات قسمت اوّل این فصل با صراحت می گوید که مهدی ( ع ) از اهل بیت رسول خدا ( ص ) می باشد . حال به روایات دیگری که آن حضرت را از اهل بیت می داند نگاهی می افکنیم:
1 - «المهدیّ منّا أهل البیت» . سنن ابن ماجه ، ج2 ص1367 - کتاب الفتن ، باب خروج المهدی (34) ح 4085 . رسول گرامی اسلام ( ص ) فرموده است:
مهدی از ما اهل بیت است .
2 - پیامبر اکرم ( ص ) فرموده است: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده است و همانا اهل بیت من بعد از من سختیها دیده و از وطن رانده می شوند . تا آنکه قومی از ناحیه مشرق پیدا می شوند که با آنها پرچمهای سیاه است و طلب خیر (و حقّ) می کنند و به آنها داده نمی شود . آنان می جنگند و آنچه را که خواستند به آنها می دهند و نمی پذیرند تا آنکه آن (حکومت) را به مردی از اهل بیتم (یعنی حضرت مهدی ( ع ) ) می دهند و او آن (یعنی زمین) را پر از قسط و عدل می کند همانگونه که دیگران آن را پر از ظلم و جور کردند . پس هر که آن زمان را درک کرد به طرف آنها برود ولو چهار دست و پا بر روی برف و یخ» . همان ، ص 1366 ، ح 4082 توضیح آنکه روایت فوق به همین مضمون و یا مشابه آن در مصادر شیعه نیز نقل شده است و با توجّه به روایاتی که درباره قیام مردی از قم در روایات ما آمده ، انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت آیةالله خامنه ای حفظه اللَّه به زودی به دست مبارک امام زمان ( ع ) سپرده خواهد شد . انشاءاللَّه .
توجّه به این نکته لازم است که زمان ظهور را کسی نمی داند و آنچه که گفتیم و نقل شده برداشتهائی از روایات اهل بیت ( ع ) است . امید است که هرچه زودتر این امر واقع شود تا دست ظلم متجاوزان قطع و سرزمینهای اسلامی یکپارچه و مقتدر گشته و قدرتهای پوشالی ذلیل و نابود شوند .
3 - مهدی ( ع ) از فرزندان فاطمه ( س ) است
(المهدی من ولد فاطمه) . همان ، ص1368 ، ح 4086 .
روایت فوق را که می فرماید: «مهدی از فرزندان فاطمه است» امّ سلمه از رسول خدا ( ص ) نقل کرده است . همین روایت با همین سند به این عبارت نیز آمده است:
(المهدیّ من عترتی من ولد فاطمه) . سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، ح 4284 . یعنی مهدی از عترتم و از فرزندان فاطمه است .
حال با توجّه به آنچه که گذشت و فهمیدیم که صاحبان صحاح (از جمله ابن ماجه) پذیرفتند که اوّلاً مهدی از اهل بیت رسول خدا ( ص ) بوده و ثانیاً از فرزندان فاطمه زهرا ( س ) می باشد ، به یک روایت از سنن ابن ماجه نظری می افکنیم . او از انس بن مالک و انس از رسول خدا ( ص ) چنین روایت می کند:
(هر چه می گذرد امور مردم سخت تر شده و دنیا به آنان پشت کرده و مردم بخیل تر می شوند و ساعت (شاید مراد ساعت قیامت باشد نه ساعت ظهور امام زمان ( ع ) چه آنکه برای هر دو زمان ، کلمه ساعت استعمال شده است . ) بر پا نمی شود مگر بر بدترین مردم و مهدی نیست مگر عیسی بن مریم) . ج2 سنن ، ص1340 - کتاب الفتن ، باب شدّة الزّمان ، ح 4039 .
تعجّب است از محدّثی مانند ابن ماجه که چشم خود را به روی آنچه که خود نقل کرده ببندد و با نقل این روایت ، عیسی بن مریم ( ع ) را از اهل بیت و از فرزندان فاطمه ( س ) بداند!
بهترین توجیه این است که بگوئیم دیگران این حدیث را به کتاب او افزودند! در این صورت چه اعتمادی به روایات اهل سنّت! وقتی بشود به صحاح آنها دستبرد زد و حدیثی به آن افزود با بقیّه کتابها بهتر می توان چنین کرد.
4 - زمینه سازان حکومت حضرت مهدی ( ع )
(یخرج ناس من المشرق فیوطّئون للمهدی یعنی سلطانه) . همان ص1368 - باب خروج المهدی ، ح 4088 .
رسول گرامی اسلام ( ص ) فرموده است: مردمی از مشرق خروج می کنند و زمینه را برای مهدی ( ع ) (یعنی حکومت او) فراهم می کنند .
(یخرج رجل من وراء النّهر یقال له الحارث بن حرّاث ، علی مقدّمته رجل یقال له منصور ، یوطّی ء او یمکّن لآل محمّد ( ( ع ) ) کما مکّنت قریش لرسول اللَّه r وجب علی کل مؤمن نصره او قال «اجابته» سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، ح 4290 .
علی ( ع ) از رسول گرامی اسلام ( ص ) روایت می کند که فرمود: مردی از آنطرف رود (شاید مراد ، دجله یا فرات باشد) خروج می کند که به او «حارث بن حرّاث» گویند . پیشرو لشگرش مردی است به نام «منصور» که زمینه را برای حکومت آل محمّد ( ع ) فراهم می کند همانگونه که قریش برای رسول خدا ( ص ) کردند . بر هر مؤمنی واجب است او را یاری کند (یا آنکه گفته:) «دعوتش را اجابت کند» .
ظاهراً آنچه که در قسمت دوم این فصل گذشت همان است که در این قسمت بدان اشاره رفت و آن گروه که از ناحیه مشرق و یا از آنطرف رود خروج می کنند به احتمال قریب به یقین اشاره به انقلاب اسلامی ایران دارد و امّا کلمه «حارث» یا «منصور» قطعاً اسم واقعی نیست بلکه «حارث» کسی است که بذر انقلاب عظیمی را کاشت و پیشرو لشگر هم از جانب خدا یاری می شود .
5 - نزول حضرت عیسی ( ع ) و امامت حضرت مهدی ( ع )
(کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم) . الف - صحیح بخاری ، ج4 ص205 - کتاب بدء الخلق ، باب نزول عیسی بن مریم ( ع ) .
ب - صحیح مسلم ، ج1 ص 136 - کتاب الایمان ، باب 71 ، ح 244 .
رسول گرامی اسلام ( ص ) می فرماید: چگونه خواهید بود آنگاه که پسر مریم در میان شما بیاید و امام شما از شما باشد!
( . . . فینزل عیسی بن مریم r فیقول امیرهم: تعال صلّ لنا . فیقول: لا . انّ بعضکم علی بعض امراء تکرمة اللَّه هذه الامّة) . صحیح مسلم ، همان ص137 ، ح 247 .
این روایت را ابن ماجه نیز اندکی مفصّل تر در ضمن حدیثی طولانی که تقریباً 4 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده نقل کرده است . (ج2 سنن ، ص1361 - کتاب الفتن باب 33 ، ح 4077) .
یعنی: . . . سپس عیسی بن مریم ( ع ) نازل می شود . امیر آنها به او می گوید: بیا و برای ما نماز بخوان (یعنی بعنوان امام جماعت) او می گوید: خیر ، همانا بعض از شما بر بعض دیگر امیر می باشید به خاطر این که خداوند این امّت را گرامی داشته است .
این دو حدیث به خوبی نشان می دهد که هنگام نزول عیسی بن مریم ( ع ) امام او کسی دیگر است که با توجّه به روایات گذشته او جز حضرت مهدی ، صاحب الزّمان صلوات اللَّه علیه وعجّل اللَّه فرجه نیست .
از آنجا که از روایات گذشته فهمیدیم که برنامه اصلی حضرت مهدی ( ع ) پرکردن زمین از عدل و داد است ، لذا لازم است آن حضرت دارای حکومتی مقتدر و کارگزارانی صالح باشد و این امری است که تقریباً همه فرق مسلمین بدان اعتقاد دارند و نیز از روایات این قسمت روشن شد که عیسی بن مریم ( ع ) نیز نازل می شود و چون امامت و قدرت حکومت به دست حضرت مهدی ( ع ) می باشد به ناچار باید گفت که حضرت عیسی ( ع ) جهت کمک آن حضرت می آید . شاید علّت آن کثرت پیروان مسیحیّت در آن زمان می باشد که وقتی حضرت عیسی ( ع ) پشت سر امام زمان ( ع ) به نماز بایستد آنان که از پیروانش طالب حقّند اسلام را زود می پذیرند .
با اینحال می بینیم صاحبان صحاح - مخصوصاً بخاری و مسلم - کوشیده اند که قدرت حکومت را در آن زمان در اختیار حضرت مسیح ( ع ) قرار دهند و در تمامی این دو کتاب اسمی از حضرت مهدی ( ع ) نمی بینیم . شاید تصوّر کردند که اگر چشم خود را ببندند دیگران هم نابینا خواهند ماند ، غافل از آنکه:
«شب پره گر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد»
6 - خسف بیداء
از روایات اهل بیت ( ع ) چنین می فهمیم که دو دسته نشانه برای ظهور امام زمان ( ع ) به وقوع خواهد پیوست . دسته اوّل نشانه های عامّی که تا این زمان می توان ادّعا کرد همه آنها به وقوع پیوسته است . دسته دوم معروف است به علائم حتمیّه ظهور و آن پنج علامت است:
1 - خروج سفیانی
2 - صیحه آسمانی
3 - کشته شدن نفس زکیّه
4 - خسف بیداء
5 - خروج یمانی
تعبیر پنج نشانه فوق به علائم حتمیّه ، از خود روایات اتّخاذ شده است .
اهل سنّت مسأله خروج سفیانی و خسف بیداء را در روایات خویش نقل کرده اند .
در فصل بعد که گفتار بعض دانشمندان اهل سنّت را می خوانیم از خروج سفیانی نیز سخن خواهیم گفت .
در صحاح ستّه آمدن لشگری از شام (لشگر سفیانی) و فرو رفتن آنها بین مکّه و مدینه (خسف بیداء) نقل شده است که ذیلاً اقوال آنها می آید . همه این روایتها از پیامبر اکرم ( ص ) می باشد:
بخاری می نویسد: لشگری به جنگ کعبه می آید (قصد کعبه می کنند) و چون به زمین بی آب و علفی (بیابان یا بیداء) رسیدند در زمین فرو می روند . . .
مسلم می نویسد: یک نفر به خانه خدا پناه می برد و لشگری به طرف او می رود که در بیابانی فرو می روند . او در حدیث بعد ، از قول ابوجعفر می نویسد که قسم خورد آن بیابان در اطراف مدینه است . (انّها لبیداء المدینه) .
ترمذی می نویسد: مردم از نبرد با این بیت دست بر نمی دارند تا آنکه گروهی به نبرد می آیند و چون به بیابانی رسیدند همه آنها در زمین فرو می روند .
ابن ماجه نیز شبیه آنچه که ترمذی گفته ، نقل نموده است .
ابوداود اندکی آن را شکافته و چنین روایت می کند:
هنگامی که خلیفه ای مرد ، اختلافی پدید می آید . مردی از اهل مدینه به مکّه می گریزد . مردمی از اهل مکّه نزد او رفته و با او بین رکن و مقام بیعت می کنند (در اینجا ابوداود می نویسد که آن مرد با اکراه قبول می کند و این مطلب نمی تواند صحیح باشد) . لشگری از شام به سوی او می رود که در بیابان بین مکّه و مدینه در زمین فرو می روند . چون مردم چنین دیدند برگزیدگانی از شام و گروهی از عراق می آیند و با او بین رکن و مقام بیعت می کنند . . . او اموال را (عادلانه) تقسیم می کند و به سنّت پیامبر رفتار می کند . . .
حاکم در مستدرک روایت ابوداود را اینگونه نقل می کند:
با مردی از امّتم بین رکن و مقام به عدد اهل بدر (یعنی 313 نفر) بیعت می شود و از عراق و شام نیز گروهی به کمک می آیند . پس از آن لشگری از شام (به جنگ با او) می روند و چون به بیداء رسیدند در زمین فرو می روند
چنانچه ملاحظه می فرمایید در هیچکدام از روایات فوق اسمی از سفیانی نیست و نیز ننوشته اند که آنکس که با او بین رکن و مقام بیعت می شود کیست . امّا از اینکه ابوداود آن را در کتاب المهدی آورده معلوم می شود آن مرد حضرت مهدی ( ع ) است .
حاکم در مستدرک روایت دیگری دارد که نام سفیانی و فرو رفتن او و لشگرش را در بیابان ذکر می کند . روایت چنین است:
مردی (به نام سفیانی) از دمشق خروج می کند و . . . مردی از اهل بیتم (نیز) خروج می کند . خبر به سفیانی می رسد . او با لشگری به سوی او می رود . . . تا به بیابانی می رسند و در آنجا فرو می روند و جز یک نفر که خبر آن را می آورد کسی نجات نمی یابد . الف - صحیح بخاری ، ج&3 ص&86 - کتاب البیوع ، باب ما ذکر فی الاسواق .
ب - صحیح مسلم ، ج&4 ص&10 - 2208 ، کتاب الفتن و اشراط السّاعة ، باب الخسف بالجیش الذی یؤمّ البیت ، ح&8 - 4 .
ج - سنن ترمذی ، ج&4 ص&415 - کتاب الفتن ، باب&21 ما جاء فی الخسف ح 2184 .
د - سنن ابن ماجه ، ج&2 ص&51 - 1350 ، کتاب الفتن ، باب 30 جیش البیداء ، ح 5 - 4063 .
ه - سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، ح&4286 .
و - مستدرک حاکم ، ج&4 ص&478 ح 8328 و ص&565 ح&8586 .
تذکر این نکته لازم است که حدیث دوم حاکم به عنوان حدیثی صحیح به همان شرطی که بخاری و مسلم گفته اند روایت شده است که این دو آن را نقل ننمودند .
از بسیاری از روایات فریقین (شیعه و سنّی) چنین بر می آید که سفیانی در لشگری که به سوی «مردی از اهل بیت» - که همان مهدی موعود(عج) می باشد - می فرستد ، خود در آن لشگر نیست و لذا روایت اخیر مستدرک ، که سفیانی را هم جزء کسانی می داند که در لشگر مزبور بوده و به زمین فرو می روند ، نمی تواند صحیح باشد .