شده صبح جمعه ی من وتو، دل گرفتار روی ماهت شد
شده صبح جمعه ی من وتو، دل گرفتار روی ماهت شد
اسیر آن خال هاشمی ومستمند نیمه نگاهت شد
کدامین صحرا تو خیمه زدی تا که آواره سوی آن باشم؟
گدای دلخسته را بنگر سائل خاک خیمه گاهت شد
اسیر دردم نما مهدی بیابان گردم نما مهدی
یا ابا صالح
شده صبح جمعه ی من وتو ، کی شود یارم از سفر آیی؟
سحر خیز کعبه ی دل من شمع محفل من کی ز در آیی ؟
به گرمی دست با کرمت آشنایم کن، مبتلایم کن
به پیش چشم گدای غریب می شودآیا جلوه گر آیی؟
بیا ای درمان هر دردم الهی دور سرت گردم
یا ابا صالح
شده صبح جمعه ی من وتو ای نگار دلم با وفا مهدی
دلم خواهد همره تو شوم تا دیار آل عبا مهدی
بگیری دست مرا ببری تا قدمگاه کوثر نیلی
مرا در آن کوچه های جفا با غمت سازی آ شنا مهدی
سحر خیز تربت مادر اذان گوی غربت مادر
یا ابا صالح