قرآن و آفرینش انسان
قرآن کریم در چند مورد سخن از «منى» می گوید و خلقت انسان را از آن می داند...
آفرینش انسان از منى
قرآن کریم در چند مورد سخن از «منى» می گوید و خلقت انسان را از آن می داند:
«أَفَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون «1» «آیا آنچه را [که به صورت منی ] فرومی ریزید دیده اید؟ آیا شما آن را خلق می کنید یا ما آفریننده ایم.»
«وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی «2» «و هم اوست که دو نوع می آفریند: نر و ماده از نطفه اى چون فروریخته شود.»
«أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی «3» «مگر او [قبلا] نطفه اى از منى نبود که ریخته می شود؟»
تذکر: آیاتى که در بحث «خلقت انسان از آب» مورد استناد قرار می گیرد، بنا بر یک تفسیر نظر به منى دارد، پس آن آیات نیز می تواند در اینجا مورد استناد قرار گیرد. آیات مورد نظر عبارتند از: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ...» انبیاء/ 30- «وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ...» نور/ 45- «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً...» فرقان/ 54- «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ» سجده/ 8- «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ» مرسلات/ 20- «خُلِق من ماء دافقٍ» طارق/ 6.
منى در لغت:
راغب اصفهانى منى را به معناى تقدیر (اندازه زدن) می داند. و آیات فوق را به معناى تقدیر کردن الهى می داند. «4» صاحب مقاییس اللغه نیز اصل کلمه را از تقدیر می داند و معتقد است منى انسان را منى گویند چون که خلقت انسان از آن مقدر می شود.
امّا صاحب التحقیق می گوید: اصل واژه منى به معنى آرزو و درخواست بدست آوردن چیزى همراه با تقدیر است. و به منى انسان نیز منى گویند چون ظهور شهوت انسان (خواستن و آرزوى چیزى) است. «5» کلمه منى مکرر در لغت در مورد «ماء الرجل» (آب مرد) به کار رفته است امّا در مورد زن به کار نرفته است مگر در التحقیق که در قسمت اظهار نظر نویسنده در زیر کلمه نطفة «6» «منى مرد و زن» استعمال کرده اند امّا از آنجا که ایشان از لغویین معاصرند و این معنا در لغات قدیمى به کار نرفته پس در مورد قرآن قابل قبول نیست.
منى از نظر علم پزشکى:
از نظر اصطلاحى به مایعى که از مردان در هنگام نزدیکى (یا انزال) خارج می شود منى گویند که معمولا حاوى 200 تا 300 میلیون اسپرماتوزئید است. «7» گاهى به نطفه مرد (اسپرماتوزئید) کرمک نیز گفته می شود. این اسپرمها در طول مجارى منى ساز بیضه که چندین متر است ساخته و پرداخته و بتدریج براى خروج تکامل می یابند.
کرمک ها دراز هستند و طول آنها 10- 100 مو (هر مو یک میلیونیم متر است) می باشند.
داراى سر و گردن و یک دم بسیار متحرک که با آن در هر ثانیه می توانند 14- 23 میکرون حرکت نمایند.
کرمک ها (اسپرمها) در مهبل زن ریخته می شود. به عبارت دیگر، کرمک ها به وسیله جهشهاى مخصوص آلت به طرف دهانه رحم پرتاب می شوند. کرمک ها با مقدارى از ترشحات نامبرده (مذى- وذى، ترشحات غده هاى پروستات و غدد داخلى) در مهبل می ماند. قسمت اعظم آنها از مخاط مهبل جذب شده وارد دستگاه گردش خون گردیده و طراوت و تازگى خاصى به زن می دهد. بسیارى از کرمک ها نیز به طرف سوراخ بسیار تنگ دهانه رحم هجوم می آورند. این سوراخ که به اندازه چشم سوزنى است همیشه مملو از ترشحى است که اجازه ورود بسیارى از جنبندگان و موجودات ذرّه بینى را به رحم نمی دهد. ولى نسبت به کرمک ها خاصیت «شیمو تاکسى» مثبت از طرف مهبل و منفى از داخل رحم دارد. یعنى وقتى کرمک ها در مهبل هستند آنها را به داخل رحم می کشاند و هنگامى که در رحم هستند آنها را از خود دور می سازد.
رحم که پشت مثانه راست روده قرار گرفته، جسمى است گوشتى و تو خالى تقریبا به اندازه یک گردو، یک سوراخ از جلو دارد. که به مهبل باز می شود و دو سوراخ در دو زاویه فوقانى، طرفى که به لوله هاى رحم بازمی گردد. لوله هاى رحم 10- 14 سانتی متر طول دارند و سر تقریبا آزادشان مجاور تخمدان هاست. کرمک ها از رحم به طرف لوله می روند و با سرعت 11 میلی متر در ساعت در مدت 4 ساعت به وصال تخمک (که در لوله رحم قرار گرفته است) می رسند. «8» و «9» اسپرمها که همراه با مایعى لزج از مجراى تناسلى مرد خارج می شوند در مجراى تناسلى (مهبل) زن ریخته می شوند. و فقط 300 تا 500 عدد آن به ناحیه بارورى می رسند.
و فقط یکى از آنها براى بارورى مورد نیاز است. اسپرماتوزئیدها به سرعت از مهبل وارد زهدان و متعاقبا وارد لوله هاى زهدانى می گردد. «10»
دکتر دیاب و قرقوز این جریان را این گونه تشریح می کنند:
«کاروان داماد (اسپرمها) مسابقه هیجان انگیزى است که بین حدود 500 میلیون اسپرماتوزئید برگزار می گردد. این مسابقه از مهبل زن شروع و با رسیدن اسپرمها به تخمک (اوول زن) ختم نمی شود. بلکه با اختراق(شکافتن) جداره شفاف تخمک به وسیله یکى از اسپرمها به پایان می رسد. زیرا ممکن است دهها اسپرم به تخمک برسند ولى تنها یکى از آنها موفق به عبور از دیواره تخمک گردد.» «11»
مسئله قابل توجهى که به هنگام رها شدن تخمک به چشم می خورد مایع شفاف و چسبنده اى است با خاصیت قلیائى که در دهانه رحم ظاهر می شود و فقط به مدت دو روز ادامه می یابد. این ماده نطفه ها را جذب کرده و آنها را قادر می سازد به راحتى از لوله رحم گذشته و در مسابقه هیجان انگیز رسیدن به تخمک شرکت کنند. «12»
در تفسیر نمونه نیز زیر آیه 58 سوره واقعه مشابه همین مطالب علمى را آورده اند. «13»
عبد الرزاق نوفل نیز با ذکر آیات 5- 6 سوره طارق مشابه همین مطالب علمى را در مورد منى و اسپرم ذکر می کند. «14»
تذکر: نکته قابل توجهى در تعبیر قرآن کریم از «منى» وجود دارد چرا که خداوند می توانست بجاى این واژه از واژه هاى دیگر استفاده کند، اما این واژه را که دلالت بر تقدیر و اندازه گیرى دارد انتخاب کرد و امروزه می دانیم که صفات ارثى مردان از طریق همین اسپرمها منتقل می شود و در حقیقت تقدیر می شود.
بررسى:
در اینجا تذکر چند مطلب لازم است:
1. در تفسیر نمونه در تفسیر آیه 58 واقعه (أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُون) می خوانیم:
«آیا از نطفه اى که در رحم می ریزید آگاهید.» «15» و در تفسیر آیه 46 سوره نجم (مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی) می خوانیم: «و از نطفه اى که خارج می شود و در قرارگاه رحم می ریزد.» «16» و در ترجمه قرآن استاد فولادوند در ترجمه آیه 37 قیامت (أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی) می خوانیم:
«مگر او [قبلا] نطفه اى نبود که [در رحم] ریخته می شود؟!» «17»
نکته قابل توجه در این تفسیر و ترجمه این است که در هر سه مورد بر این نکته تأکید شده که منى یا نطفه مرد در رحم زن ریخته می شود. در حالى که:
اولا: منى مرد در مهبل یا مجراى تناسلى زن ریخته می شود. (همان طورکه در مبحث علمى گذشت)
ثانیا: در آیات فوق مکان ریختن منى مشخص نشده است و به صورت مطلق بیان شده است.
شاید آنچه که موجب این ترجمه و تفسیر شده است این باشد که منى مرد غالبا در حال آمیزش با زنان خارج می شود. و پس از ریختن منى در مهبل (مجراى تناسلى) اسپرمها با تلاش فراوان و با کمک مایعى که از دهانه رحم ترشح می شود از لوله رحم عبور می کنند تا به تخمک برسند و پس از لقاح براى لانه گزینى به دیواره رحم بروند.
در حالى که این مطالب به معنى ریخته شدن منى مرد داخل رحم زن نیست و در ضمن همیشه هم منى مرد داخل مجراى زنان ریخته نمی شود. پس ترجمه و تفسیر فوق صحیح بنظر نمی رسد.
تذکر: در ضمن در ترجمه استاد فولادوند کلمه «منى» ترجمه نشده است. (مگر او نطفه اى از منى نبود که ریخته می شود؟)
2. خلقت انسان از منى چیزى است که قرآن آن را به صورت کلى و سربسته بیان کرده است. هر چند که تعبیر قرآن کریم یعنى «منى» در مورد مایع جنسى مردان بسیار ظریف و دقیق انتخاب شده است و این یکى از اشارات علمى قرآن است که عظمت این کتاب الهى را نشان می دهد. اما از آنجا که انسان ها به صورت محسوس این مرحله از خلقت بشر را می دیدند و فی الجمله از دخالت منى در تشکیل طفل اطلاع داشتند (هر چند که تمام رموز و اسرار علمى آن را نمی دانستند) پس نمی توان گفت که تذکر این مطلب اعجاز علمى قرآن است.
خلقت همسر آدم و عیسى(علیهما السلام) و پدیده دو جنسى حقیقى (بکرزائى):
قرآن کریم در مورد پیدایش همسر آدم(علیه السلام) و ادامه نسل او می فرماید:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً «18» «اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید.»
خداوند در آیاتى سخن از تولد حضرت عیسى(علیه السلام) بدون پدر می کند و می فرماید:
«إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ «19» «در واقع، مثل عیسى (ع) نزد خدا همچون مثل [خلقت ] آدم است [که ] او را از خاک آفرید.»
«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا قالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا «20» «و در این کتاب از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود، در مکانى شرقى به کنارى شتافت و در برابر آنان پرده اى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوش اندام بر او نمایان شد [مریم] گفت: اگر پرهیزکارى، من از تو به خداى رحمان پناه می برم. گفت: من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم. گفت: چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟ گفت: [فرمان ] چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، و تا او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم، و [این ] دستورى قطعى بود. پس [مریم] به او [عیسى (ع)] آبستن شد و با او به مکان دور افتاده اى پناه جست.» تذکر: تولد عجیب و حیرت انگیز حضرت عیسى (ع) (و برخى حوادث شگفت دیگر در مورد او) باعث شد تا عده اى از پیروانش او را پسر خدا و عده اى دیگر او را خدا بنامند.
از طرف دیگر برخى که نتوانستند این نشانه الهى را باور کنند به حضرت مریم (علیها السلام) تهمت ناروا زدند که قرآن از این زن پاک دامن دفاع کرده و می فرماید:
«وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا «21» «و مریم دخت عمران را، همان کسى که خود را پاک دامن نگاه داشت و در او روح خود را دمیدیم.» ولى در عصر ما با پیشرفت علوم پزشکى این پرسش مطرح است که اگر انسان از مخلوط اسپرماتوزئید و اوول (گامت نر و ماده) بوجود می آید پس چگونه حضرت عیسى (ع) فقط از «تخمک» مادر بوجود آمد.
اسرار علمى خلقت آدم و عیسى(علیهما السلام):
1. برخى از متخصصان علوم پزشکى خواسته اند از طریق پدیده دو جنسى حقیقى مطلب دو آیه آل عمران/ 59 و نساء/ 1 را حلّ کنند و می نویسند: «شخص دو جنسى حقیقى (True Hermaphroditism) فردى است که گنادهاى او شامل هم بافت هاى بیضه و هم بافت هاى تخمدان است. و از لحاظ تئورى و کلاسیک باید به عنوان مذکر، قدرت آبستن نمودن و به عنوان مؤنث، قدرت آبستن شدن را دارا باشد. چنین دو جنس کاملى سابقه مضبوط ندارد اما افرادى دیده شده اند که در آنها لزوما اسپرماتوژنزیس همراه با اوولاسیون و قاعدگى وجود داشته است ...
دو جنسى حقیقى از نظر مورفولوژى بر حسب شکل و محل گنادها به ترتیب زیر طبقه بندى شده است:
1- 1. در یک طرف شخص در یک گناد (Ovotestis) یعنى مجتمع تخمدان و بیضه وجود دارد و در طرف دیگر یک بیضه یا یک تخمدان دیده می شود.
1- 2. اووتستیسهاى دو طرفه یعنى مجتمع تخمدان و بیضه هم در طرف راست و هم در طرف چپ وجود دارد.
1- 3. بیضه در یک طرف و تخمدان در طرف دیگر قرار دارد.
ایشان در ابتداى بحث ترجمه آیه اول سوره نساء را آورده است (که اشاره به این مطلب دارد که حضرت آدم (ع) می تواند از نوع دو جنسى حقیقى باشد و از او همسرش بوجود آمده باشد) و در پایان می نویسد:
«شماره هاى 1 و 2 و 3 حالات گوناگونى است که هریک می تواند احتمالا پاسخى براى انطباق مسئله حضرت مریم (س) با مسائل طبى باشد. اگر چه پاسخهاى دیگر هم دارد.» «22»
2. برخى از نویسندگان در مورد خلقت عیسى(علیه السلام) می نویسند:
«انسان ها عادت کرده اند وجود فرزند را با تأثیرگذارى و دخالت پدر قبول کنند، غافل از اینکه ممکن است زنى بدون دخالت و نزدیکى با مردى باردار شود و فرزندى سالم به دنیا آورد. و این موضوع با قواعد علمى و اکتشافات دانشمندان در مسئله بکرزایى (پارتنوژنز) «23» کاملا منطبق است. از جمله بکرزایى در نوعى از حشرات مانند شته و بعضى از جانداران مانند ستاره دریایى، کرم ابریشم و ملکه زنبور عسل. در جانداران مذکور گاهى تخمک ها، بدون عمل لقاح، رشد و نمو خود را شروع می کنند و در جانداران ذرّه بینى نیز مانند باکتریها، میکروبها و ویروسها تولید مثل بدون عمل لقاح انجام می پذیرد. حتى «فیلوکسرا و استاتریکس» «24» می تواند تا ده نسل بدون دخالت نر تولید مثل کند.» «25»
3. دکتر «آلکسیس کارل» فیزیولوژیست و زیست شناس مشهور فرانسه درباره بکرزایى قورباغه می نویسد:
«وقتى به میزان سهمى که پدر و مادر، هریک در تولید مثل دارند فکر می کنیم، باید آزمایشهاى «لوب و باتایون» را به خاطر بیاوریم که از تخمک بارور نشده قورباغه اى بدون دخالت اسپرماتوزئید و نطفه نر به وسیله تکنیک هاى خاصى قورباغه جدیدى می توان به وجود آورد. به این ترتیب ممکن است یک عامل شیمیائى یا فیزیکى را جانشین سلول نر کرد ولى در هر حال وجود یک عامل ماده لازم و ضرورى است.» «26»
4. و برخى دیگر نوشته اند که: دانشمندان توانسته اند موش ماده اى را (بدون اینکه با موش نر آمیزش کند) با جریان مخصوص الکتریسیته بارور کنند و بچه اى را به دنیا آورد. «27»
5. دکتر «موریس بوکاى» در مورد خلقت عیسى (ع) می نویسد:
«انجیلها (همانند قرآن) داستان واحدى را درباره مبادى زیستى عیسى (ع) عرضه می کنند. نمو عیسى (ع) در رحم مادر بیرون از قوانین طبیعى مشترک بین همه افراد بشر انجام شده، بدین شرح که تخم حاصله از تخمدان مادرش نیازى به تلاقى اسپرماتوزئیدى که از طرف پدر آمده باشد تا جنینى و سپس فرزند قابل زیستى تشکیل دهد، نداشته است. پدیده اى که منتهى به تولد فرد عادى بدون دخالت عنصر تلقیح کننده می گردد «بکرزائى» نامیده می شود.» حشرات متنوع، برخى بی مهرگان و بطور بسیار نادر: نوعى گزیده پرندگان چنین حالتى دارند و سپس ذکر می کند که در آزمایشات بکرزائى بر روى پستانداران تا خرگوش پیش رفته اند و جنین در مرحله بسیار ابتدائى بدست آورده اند. ولى جلوتر نرفته اند و هیچ نمونه ای از بکرزائى نه آزمایشى و نه طبیعى نزد آنها شناخته شده نیست. «28»
6. برخى دیگر از نویسندگان تحت عنوان «یک واقعه حیرت انگیز» گزارش خانم «امى مارى جونز» را می دهند که فرزندى بدون پدر بدنیا آورد و پزشکان پس از مطالعات و آزمایشات به این نتیجه رسیدند که در خون دختر بچه او (مونیکا) کوچک ترین علامت یا اثر مرد خارجى وجود ندارد و تنها خون هورمونهاى مادر اوست که وجود او را درست کرده است. «29» سپس از قول دکتر «گلدمان» زیست شناس می نویسد که: زنان ممکن است بدون دخالت مرد باردار شوند و کودک سالمى به دنیا بیاورند و در این صورت کودک از هر لحاظ کپیه مادرش می شود. براى اینکه بدون دخالت مرد، زن باردار شود، کافى است که بعضى سلولهاى جنس او تحریک شود. «30»
بررسى:
1. اینکه حضرت عیسى(علیه السلام) بدون پدر متولد شده است از نظر آیات قرآن امرى مسلم است.
اما اولا: این یک معجزه الهى بوده است همان طورکه خود قرآن می فرماید:
«وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ «31»
و ثانیا: این حاملگى مریم(علیها السلام) علتى داشته است که قرآن از آن تعبیر به دخالت «روح» می کند.
«فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا «32» فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا «33» و این روح الهى به صورت بشرى بر مریم ظاهر شد و با او گفتگو کرد و به او خبر داد که چنین اتفاقى (حامله شدن مریم به عیسى (ع)) را خدا خواسته است.
پس نمی توان گفت که این مطلب یک بکرزائى بوده است. چرا که از طرفى بکرزائى هر چند که امرى مسلم باشد و در حیواناتى غیر از انسان یافت شود ولى در مورد انسان، نه به صورت آزمایشى و نه طبیعى به انجام نرسیده و نمونه ندارد. و از طرف دیگر بر فرض امکان بکرزائى در انسان ها اشکال این است که چرا دستگاه هاى تولید مثل حضرت مریم (س) به یکباره تغییر حالت داد و بکرزا شد. و صرف امکان بکرزائى نمی تواند این اشکال را برطرف کند.
بلى پدیده بکرزائى و انجام عملى آن در برخى حیوانات می تواند «امکان بکرزائى» را در عالم خارج به صورت یک احتمال در مورد حیوانات دیگر هم مطرح کند، پس محال نیست که یک حیوان یا انسان به صورت بکرزائى (و بدون تماس با جنس نر) بچه اى بدنیا آورد. اما این مطلب «تحقق خارجى بکرزائى» در مورد حضرت مریم (ع) را اثبات نمی کند. بلکه بر طبق آیات قرآن عاملى دیگر (روح الهى) در این امر دخالت داشته است. اما در مورد اینکه روح الهى چیست؟ تقریبا همه مفسران معروف، روح را در اینجا به جبرئیل فرشته بزرگ خدا تفسیر کرده اند «34» و تعبیر روح از او به خاطر آن است که هم روحانى است و هم وجودى حیات بخش است. و اضافه روح به خدا، در اینجا دلیل بر عظمت و شرافت این روح است (یعنى اضافه تشریفیه است)
2. در مورد خلقت همسر حضرت آدم (ع) از وجود ایشان که در سوره نساء آیه 1(خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها) مطرح شده بود، دو احتمال مطرح شده است:
الف: مقصود از «نفس» در آیه فوق بدن انسان باشد. «35» و لذا خلقت همسر آدم (حواء) از خود بدن او بوده است که طبق روایت تورات، حواء از دنده چپ آدم (ع) آفریده شد. «36» و برخى روایات غیر معتبر (اسرائیلیات) نیز همین مطلب را می گوید. و خلقت حواء به صورت بکرزائى از حضرت آدم (ع) طبق این تفسیر می تواند مطرح شود.
ب: مقصود از «خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» خلقت حواء از جنس آدم (ع) (جنس بشر) باشد. و این معنا با توجه به آیات دیگر قرآن قابل اثبات است که می فرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها «37» «از نشانه هاى قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش بیابید.»
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً «38» «خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد.»
اینکه در این آیات می خوانیم: «همسران شما را از شما قرار داد» معنى آن این است که از جنس شما قرار داد نه از اعضاى بدن شما. و حتى در روایتى از امام باقر (ع)، خلقت حواء از یکى از دنده هاى آدم (ع) شدیدا تکذیب شده و تصریح گردیده که حواء از باقى مانده خاک آدم (از جنس آدم) آفریده شده است. «39»
پس با توجه به مطالب فوق تفسیر دوّم آیه اثبات می شود و تفسیر اوّل رد می شود. پس پیدایش حواء از آدم به صورت بکرزائى به دو دلیل قابل ردّ است:
اوّل: اینکه مبناى این سخن خلقت حواء از بدن آدم است که در تفسیر اول رد شد.
دوّم: اینکه بکرزائى مستلزم حاملگى و زایش آدم (ع) است که سخن باطلى است و حتى کسانى که بکرزائى را قبول دارند آن را در جنس ماده برخى حیوانات (نه در جنس نر) می پذیرند.
نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی
__________________________________
پی نوشت:
(1) واقعه/ 58- 59.
(2) نجم/ 45- 46.
(3) قیامت/ 37.
(4) مفردات راغب اصفهانى، ماده منى.
(5) التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 11، ص 185- 186.
(6) همان، ج 12، ص 160.
(7) پروفسور توماس. وى. سادلر، رویان شناسى پزشکى لانگمن، ترجمه دکتر بهادرى و شکور، ص 30. البته برخى از پزشکان تعداد اسپرمهاى مرد را بین 2 تا 500 میلیون عدد در هر انزال متغیر می دانند. (ر. ک: دکتر پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 241)
(8) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 241 تا 247 با تلخیص.
(9) آقاى بی آزار شیرازى در کتاب گذشته و آینده جهان، ص 56 سرعت حرکت اسپرمها را 15 کیلومتر در ساعت اعلام می کند. اما منبعى علمى براى این سخن ارائه نکرده است.
(10) ر. ک: رویان شناسى لانگمن، ص 29- 30.
(11) طب در قرآن، ص 81.
(12) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 80 و 81.
(13) تفسیر نمونه، ج 22، ص 241- 242.
(14) عبد الرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، ص 114.
(15) تفسیر نمونه، ج 22، ص 241.
(16) همان، ص 559.
(17) استاد محمد مهدى فولادوند، ترجمه قرآن، نشر دار القرآن الکریم، قطع جیبى، چاپ اول، تهران، 1377 ش.
(18) نساء/ 1.
(19) آل عمران/ 59.
(20) مریم/ 16- 22.
(21) تحریم/ 12.
(22) دکتر محمد صادق رجحان (استاد نمونه دانشگاه علوم پزشکى تهران)، بافت شناسى انسانى پایه (بافت شناسى پزشکى)، انتشارات چهر، 1370 چاپ دهم، ص 765- 766.
(23).Paertenogenesis
(24).Phyloxera vastaterix
(25) ر. ک: گودرز نجفى، مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 110- 111 و نیز علامه حسینى طهرانى، نور ملکوت قرآن، ص 124 و نیز استاد مکارم شیرازى و استاد جعفر سبحانى، پرسشها و پاسخهاى مذهبى، ج 2، ص 41 و نیز دکتر مجذوب صفا، پنجگام، ص 115.
(26) دکتر آلکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه دکتر دبیرى، ص 104.
(27) دکتر احمد بهشتى، عیسى پیامآور اسلام، ص 323.
(28) مقایسه اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح اللّه دبیر، ص 118.
(29) مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 112- 113، از روزنامه اطلاعات، شماره 20820 نقل می کنند.
(30) همان و نیز ذکر اللّه احمدى، علوم جدید از دیدگاه اسلام (ارمغان روشنفکران)، ص 107.
(31) مریم/ 21.
(32) مریم/ 17.
(33) تحریم/ 12.
(34) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 13، ص 36 و دیگر تفاسیر زیر آیه 17 سوره مریم.
(35) واژه نفس در قرآن کریم گاهى به معناى «بدن» نیز می آید مثل آیه 32 مائده (من قتل نفسا بغیر نفس) ولى در غالب موارد به معناى شخصیت واقعى انسان یعنى روح انسان می آید. البته بعد دوم انسان اسامى و صفات گوناگونى دارد (مثل قلب، نفس، روح، فؤاد، عقل و ...) که هر کدام به اعتبارى به آن اطلاق می شود.
(36) در کتاب مقدس، تورات، سفر پیدایش، باب دوم، شماره 21 می خوانیم: «و خداوند خدا خوابى گران بر آدم مستولى گردانید تا بخفت و یکى از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد.»
(37) روم/ 21.
(38) نحل/ 72.
(39) ر. ک: تفسیر عیاشى به نقل از تفسیر نمونه، ج 3، ص 245- 246.
منابع:
کتاب «پژوهشى در اعجاز علمى قرآن»؛ ص 467