بررسی زیارت قبور و آثار سازنده آن
شیعه و اهل سنت از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت کرده اند که فرمود:
«زوروا القبور فإنّها تذکّرکم الآخرة» ( [417]) هیچ یک از علما در زیارت قبور اشکالى نکرده و تمامى علماى اسلام چه سنّى و چه شیعه معتقدند که زیارت قبور از مستحبات است. پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: قبرستان بروید قبور را زیارت کنید; چرا که این کار یادآور آخرت است. انسان زمانى که وارد مى شود درمى یابد چه کسانى با چه جایگاه هاى عظیمى هم اکنون اسیر خاک هستند! ( [418]).
برخى آثار سازنده زیارت قبور:
زیارت قبور، آثار سازنده فراوانى دارد که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
1. زیارت قبور، ما را متوجه آخرت کرده، از غرورمان مى کاهد.
2. زیارت قبورِ علما، صلحا، أطبا و خدمت گذاران نوعى تقدیر از مقام آنهاست.
وقتى که به زیارت علما و بزرگان مى رویم مى خواهیم از آن ها تقدیر کرده و بگوییم که شما را فراموش نکرده ایم. زیارت نوعى تقدیر از نقش هدایت گرى و یا خدمت خالصانه انسان هاى بزرگ است.
3. زیارت قبور، تجدید بیعت با انبیا و اولیا است. مسلمانان با زیارت قبور انبیا و أئمه مى گویند ما در همان مسیرى که شما بودید قدم برمى داریم و در حقیقت از پویندگان راه شما هستیم. در اعمال حج نیز مستحب است که انسان دست بر روى حجرُ الاسود گذاشته و این دعا را بخواند: «أمانتى أدیتها، ومیثاقى تعاهدته، لتشهد لى بالموافاة، آمنت بالله عزّ وَ جلّ، وکفرت بالجبت والطاغوت، واللات والعزى، وهبل والأصنام، وعبادة الأوثان والشیطان، وکل ندّ یعبد من دون الله. سبحانه عما یقولون علواً کبیراً» ( [419]) گویا دست بر حجر الاسود مى گذاریم و با ابراهیم خلیل بیعت مى کنیم و مى گوییم: ابراهیم عزیز! ما شما را ندیدیم اما این سنگ، اثرى از آثار شماست. دست برآن مى نهیم چونان که گویا دست به ابراهیم خلیل مى دهیم که ما نیز در راه توحید باقى خواهیم ماند و از توحید منحرف نخواهیم شد.
البته فواید دیگرى هم براى زیارت هست، اما به همین مقدار اکتفا مى کنیم. علاوه بر این روایاتى از پیغمبر اکرم داریم که هر که حج کند اما مرا زیارت نکند به من جفا کرده است: «من حجَّ بیت ربّى و لم یزرنى فقد جفانى» ( [420]) این روایت با چهل سند از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده و لذا تمام مسلمانان جهان در این چهارده قرن هر گاه حج مى رفتند به مدینه و زیارت پیغمبر نیز مى شتافتند. سنّت بر همین جارى بوده و اکنون نیز هست.
مناقشه وهابیت: وهابیان مى گویند سفر به زیارت پیامبر جایز نیست.
قبل از ورود به اشکال وهابیت، باید عرض شود که برخى از آن ها مى گویند زُوّار به زیارت قبر پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نمى روند; بلکه به زیارت مسجد پیغمبر مى روند! این دروغى بس آشکار است. همه مسلمانان در هنگام زیارت خانه خدا به زیارت قبر پیغمبر اکرم مى رفتند و لذا زیارت نامه هم مى خواندند.
در بخش جنائز از کتاب «الفقه على المذاهب الاربعه» آمده است که ائمه اهل سنت، همگى معتقدند زیارتِ قبور، مستحب است و تاکنون نیز به آن عمل مى شده است.
اما مناقشه اصلى این است که مى گویند: سفر کردن براى زیارت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) جائز نیست. یعنى اگرکسى ساکن مدینه بود، مى تواند به زیارت برود; اما کسانى که ساکن آنجا نیستند نمى توانند به عنوان زیارت قبر پیغمبر، عازم مدینه شوند و این سفر جائز نیست. در واقع آن ها معتقدند که خود زیارت مستحب است; اما سفر براى زیارت جائز نیست. این شبهه از ابن تیمیه است. دلیل آن ها روایت ابوهریره از پیغمبر اکرم است: «لا تشدّ الرحال الا الى ثلاثة مساجد مسجدالحرام و مسجد الاقصى و مسجدى هذا»( [421]) یعنى بار سفرْ بستن و سفرکردن فقط در سه مورد جائز است: مسجد الحرام، مسجد الأقصى، و مسجدالنبى، و در بقیه حرام است. بیرون مکّه، در خیلى از مکان ها روى تابلوها همین روایت را نوشته اند.
پاسخ: استثناء بر دو قسم است: استثناى مفرّغ و استثناى غیرمفرّغ. اگر هنگام استثناء مستثنى منه ذکر شود، مثل: «جائنى القوم الاّ زیداً» این إستثناء را غیر مفرّغ (تامّ)، و اگر مستثنى منه حذف شود، مثل: «جائنى الاّ زیداً» این إستثناء را مفرّغ مى نامند. در این حدیث، مستثنى منه محذوف است. در عبارت «لا تشدّ الرحال الاّ..» مستثنى منه چیست؟ این جاست که مغالطه وهابیت آشکار مى شود. مى گوییم مستثنى منه چیست؟ خواهند گفت: «لا تشدّ الرحال الى مکان من الأمکنه الا الى ثلاثة». اگر این را بگویند، قطعاً سخن باطلى است! چراکه اگر واقعاً فقط سفر به سه مکان جائز باشد پس سفر براى تجارت، تحصیل علم، صله أرحام و جهاد و... حرام خواهد بود! و این خلاف ضرورت وحقیقت است; چراکه قرآن مى فرماید: ( فَسِیرُواْ فِى الأَرْضِ فَانْظُرُواْ) ( [422]) پس معلوم مى شود، مستثنى منه مکان نیست. به نظر شیعه، مستثنى منه مسجد است یعنى: «لا تشد الرحال الى مسجد من المساجد الا الى ثلاثة ...» لذا مى گوییم براى هیچ مسجدى سفر شایسته نیست مگر این سه تا. فرض کنید در مشهد، مسجد جامعى هست، اما فردى بگوید که من مى خواهم به نیشابور بروم و در مسجد جامع نیشابور نماز بخوانم! این کار لغوى است; چراکه همان مسجد جامع در خود مشهد هم هست.
پس بحث پیغمبر اکرم نفیاً و اثباتاً درباره مسجد است، و هیچ ارتباطى به زیارت قبر پیغمبر یا سایر اولیاء ندارد.
2. علاوه بر این، خود روایت پیش ما مخدوش است; چرا که ابوهریره آدم سالمى نیست. در صحیح بخارى آمده که وقتى بخارى در جایى گیر مى کند و ثابت مى شود حدیثش دروغ است مى گوید: «هذا من کیس ابى هریره»!! ( [423])
3. از نظر روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) ، مسجد کوفه جزو مساجد اَربعه است. پس أهمیّت مسجد کوفه از نظر ما کمتر از سه مسجد مذکور نبوده و شدّ رحال براى این مسجد نیز مثل آن سه مسجد خواهد بود .
4. علاوه بر این، خود پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) شنبه ها از مدینه عازم مسجد قبا مى شدند، و در آنجا نماز مى خواندند. دخت گرامى پیغمبر اکرم، زهراى مرضیه(علیها السلام) در بعضى از روزها از شهر مدینه به سرزمین احد براى زیارت قبر حمزه مى رفت و آنجا دو رکعت نماز در مسجد کنار قبر حمزه مى خواند و بازمى گشت.
[417] . القزوینى، محمدبن یزید; سنن ابن ماجة; تحقیق و ترقیم وتعلیق: محمد فؤادعبد الباقى، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ج1، ص500.
[418] . آقاى سرمد شاعرى است که به مصر رفته و اهرام آنجا را دیده است این اشعار از دیوان وى است: به مصر رفتم و آثار باستان دیدم *** به چشم آنچه شنیدم ز داستان دیدم بسى چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ *** چنان فتاد نصیبم که آنچنان دیدم گواه قدرت شاهان آسمان درگاه *** بسى هرم ز زمین سر به آسمان دیدم ز روزگار کهن در حریم الأهرام *** نشان روز نو و دولت جوان دیدم گذشته در دل آینده هر چه پنهان داشت *** به مصر از تو چه پنهان که بر عیان دیدم تو کاخ دیدى و من خفتگان در دل خاک *** تو نقش دیدى و من نعش ناتوان دیدم توتخت دیدى ومن بخت واژگون برتخت *** تو صَخره دیدى و من سُخره زمان دیدم تو عکس دیدى و من گردش جهان برعکس *** تو شکل ظاهر و من صورت نهان دیدم شدم به موزه مصر و ز عهد عاد و ثمود *** هزار وصله فرعون باستان دیدم تو چشم دیدى و من دیده حریصان باز *** هنوز در طمع عیش جاودان دیدم تو تاج دیدى و من تخت رفته بر تاراج *** تو عاج دیدى و من مشت،استخوان دیدم تو سکه دیدى و من رواج سکه سکوت *** تو حلقه من به نگین نام بى نشان دیدم میان این همه آثار خوب و بد به مثل *** دو چیز از بد و از خوب توأمان دیدم یکى نشانه قدرت یکى نشانه حرص *** دو بازمانده ز دیوان خسروان دیدم بقدرت است قوام جهان که بى قدر است *** نه هیچ قاعده قائم در این جهان دیدم
[419] . على بن بابویه، فقهُ الرضا، چاپ الأولى1406 ق، انتشارات المؤتمر العالمى للإمام الرضا (علیه السلام) ، مشهد المقدسة، ص 218-219.
[420] . مستدرک سفینة بحار الانوار، سال 1418ق، مؤسسة النشر الإسلامى التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ج2،ص 203
[421] . مسند احمد، ج2، صص277-278. قال حدثنا على بن إسحاق حدثناه عبدالله ثنا ابن جریج فذکر حدیثا قال وأخبرنى عطاء أن أباسلمة أخبره عن أبى هریرة عن عائشة فذکره ولم یشک حدثنا عبدالله حدثنى أبى ثنا عبدالرزاق أنا معمر عن الزهرى عن ابن المسیب عن أبى هریرة قال قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) لا تشد الرحال الا لثلاثة مساجد مسجد الحرام و مسجدى هذا والمسجد الأقصى.
[422] . آل عمران/137; ترجمه: پس در روى زمین گردش کنید و ببینید.
[423] . القرطبى، ابو الحسن على بن عبدالملک بن بطال الکبرى; شرح صحیح بخارى، مکتبه الرشد، السعودیه (ریاض) 1423 هق 2003م، چاپ دوم ص 527.
[424] . ص/18.