زنــدگــی نــامــه حضرت ایت الله العظمی محمد اسحاق فیاض
زنــدگــی نــامــه حضرت ایت الله العظمی محمد اسحاق فیاض
نویسنده: مرحوم حجت الاسلام سید عبدالمجید خویی (ره)
مترجم: احمد على علیزاده (صادقى)
مـــــقدمه
براى نگارنده بسى دشوار و بلکه محال مى نماید که بتواند در این مختصر درباره ى شخصیت یکى از دانشمندان و بزرگان فقه و فقاهت و استاد با تجربه و چیره دست و محقق عظیم الشأن از بزرگان علماء طائفه ى امامیه، بحث و بررسى جامع و همه جانبه و با نگاه به تمام زوایاى زندگى او ارائه دهد.
و اما از باب این که انجام یک امر دشوار به هر اندازه که میّسر است نباید ترک شود، کوشش خواهم کرد تا سیره ى یکى از این نوابغ و بزرگان را بیان نموده و برخى از ویژگی هاى شخصیت استثنایى او را شرح دهیم، این شخصیت مورد نظر، علاّمه ى کبیر. پژوهشگر و محقق، حضرت آیة اللّه حاج شیخ محمد اسحاق فیاض دام ظله مى باشد، و این شرح حال با استفاده از آنچه که تا کنون درباره ى ایشان خوانده. وشنیده ام، و نیز با استفاده از آنچه اخیراً از شخص ایشان دریافت کرده ام (اشاره به مصاحبه ى حضورى نویسنده با صاحب ترجمه) سامان یافته است.
ذکر این نکته به جا است که: متأسفانه به نظر مى رسد نسبت به بزرگانى مانند ایشان، ستم و بى انصافى روا داشته شده، منزلت و جایگاه این بزرگان همچنان براى بسیارى از مردم ناشناخته باقى مانده است، و این در حالى است که این بزرگان، علی رغم همه ى دشوارى ها و تحمّل مشقات با کمال تواضع و اخلاق شایسته و رعایت زهد و تقوى و به دور از جلوه هاى زودگذر زندگى مادى، آثار و خدمات عظیم و چشم گیر علمى را ارائه نموده و همچنان به این خدمات ادامه مى دهند به گونه اى که این حجم عظیم از خدمات با توجه به این مشکلات، شگفت انگیز و شایسته ى تقدیر است.
ولادت و زادگاه
محمد اسحاق در سال 1930 در قریه ى «صوبه» یکى از قریه هاى ولایت غزنى در مرکز افغانستان، واقع در جنوب پایتخت این کشور یعنى کابل به دنیا آمد، او دومین فرزند خانواده و بعد از برادرش محمد ایوب است، و پدرش رحمة اللّه (م1989) کشاورز ساده ى بود که روى زمین یکى از ثروتمندان محل کار مى کرد، تا از کد یمین و عرق جبین، خانواده و عیالش را اداره و اعاشه نماید، اما او با برخوردارى از سرمایه ى ایمان، روح قناعت، مهربانى، محبت و دلسوزى که نسبت به خانواده اش داشت، از نظر معنوى غنى و ثروتمند بود، و در اثر محبت و ولایت او نسبت به رسول گرامى اسلام (صلی الله) و اهل بیت اطهارش (علیهم السلام)، مورد عنایت و شفاعت این خاندان قرار داشت.
این مرد کشاورز و مؤمن علائم و نشانه هاى نبوغ، استعداد و ذکاوت سرشار را در فرزندش محمد اسحاق مشاهده مى کند، و این نبوغ و استعداد، او را ملزم مى سازد تا این فرزندش را مورد عنایت و اهتمام ویژه اى قرار دهد، گویا در چهره ى فرزندش در همان ایام طفولیت و کودکى، آینده ى درخشان او را از مقام علم، فضل و تقوى، و شایستگى او براى ایفاى نقش آشکار در راه خدمت به دین خدا و مؤمنین، مى خواند و مى دید.
شــــروع به تحصیل
پدرش او را در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، به مکتب خانه ى شیخ قریه ى مى فرستد (چرا که در آن زمان مدارس کلاسیک در قریه وجود نداشت) تا اصول خواندن، نوشتن و آموزش قرآن را فرا بگیرد. پدر بزرگوار فرزند صغیرش را در فصل زمستان، در حالی که او را با لباس هاى گرم پوشانده بوده تا از سرماى شدید در طول راه که صعب العبور و پوشیده از برف است در امان باشد، بر روى دوش خود صبح تا مکتب خانه ى ملاّى قریه مى برد و غروب نیز او را بر مى گرداند، و مدتى را به همین منوال ادامه مى دهد، تا فرزند نجیب از سرچشمه هاى دانش، معرفت و اخلاق تغذیه ى روحى نموده و سیراب مى گردد و فرزند رئوف و مهربان به بار مى آید، و در حالى پا به سن بلوغ و جوانى مى گذارد که مؤمن و محبّ اهل بیت (علیهم السلام) است، و خود تصمیم مى گیرد که دروس دینى را ادامه داده و تکمیل نماید، همان گونه که خواست مرحوم پدرش نیز بوده است، و در نزد شیخ قریه اولیات علوم دینى و آموزش قرآن را فرا مى گیرد، و یکى از کتاب هاى علوم دینى که نزد شیخ قریه آن را مى خواند، کتاب جامع المقدمات است، کتابى که تألیف جمعى از مؤلّفان و حاوى 10 کتاب کوچک در علوم: نحو، صرف، منطق و اخلاق است، و طلاب علوم دینى به مثابه ى مقدمه ى کتاب هاى درسى مراحل بالاتر که در حوزه رائج است، آن را مى خوانند، وبه همین خاطر این مجموعه ى فشرده را جامع المقدمات نامیده اند.
وررود به مدرسه دینی
این دانش پژوه جدى و پر تلاش، بعد از گذراندن مراحل اولیه ى آموزش در مکتبخانه ى شیخ قریه، زادگاه خود را ترک نموده و وارد منطقه ى مجاور بنام «حوت قل» مى شود تا جهت ادامه ى تحصیل وارد مدرسه ى دینى شیخ قربان على وحیدى رحمه اللّه گردد که از علماء و فارغ التحصیلان حوزه ى علمیه نجف در عراق بوده است.
در این مدرسه ى دینى او کتاب «جامع المقدمات» را تکمیل نموده و تا آخر مى خواند، و نیز کتاب «البهجة المرضیّة فى شرح الالفّیة» را که جزء متون درسى حوزه ها است، این کتاب به دلیل نسبتى که به جلال الدین سیوطى، (م 911 هـ) مؤلف این کتاب دارد، معروف به سیوطى است، این کتاب در علم نحو وقواعد لغت عرب است، تحصیل او در این مدرسه به مدت چهار سال و در محضر اساتیدش مانند شیخ ملا اسماعیل و ملاّ حیدر على (رحمهما اللّه تعالى) ادامه مى یابد.
نظام مدرسه نیز به این ترتیب بوده که: اتاق کوچکى را براى سکونت و خوابگاه در اختیار طلبه قرار مى داد، و طلبه با مصارف و هزینه ى شخصى خود، نیازمندى هاى خود را از خوراک و پوشاک مى بایست تهیه نماید، و رسم بر این بوده که طلاب از خانه هاى خود آرد مى آورده و آن را در اختیار یکى از زنان اهل قریه قرار مى داده و آن ها نیز بدون دستمزد و رایگان آن را مى پخته اند.
وفـــات مادر و هجرت به مشهد مقدس
محمد اسحاق والده ى خود را در اثر یک بیمارى شدید از دست مى دهد، و این حادثه او را به شدّت متأثّر و ناراحت مى گرداند، چرا که با فقدان ما در عاطفه و رأفت مادرى نیز مى رود، اما این مصیبت علی رغم سنگینى آن، او را از ادامه ى تحصیل و تعلّم باز نمى دارد، بلکه بیشتر از گذشته مصمّم شده و بر ادامه ى تحصیل اصرار می ورزد، و تصمیم مى گیرد که حوزه ى علمیه ى منطقه را ترک نموده و به سمت مشهد مهاجرت نماید، و این سفر نخستین گام در راه رسیدن به آرزوى دیرینه ى او بود و با علاقه ى تمام تلاش می ورزید تا به آن آرزو برسد، و آن هجرت به حوزه ى علمیه ى دینى کهن نجف اشرف در عراق بود.
در شـهر امام رضا (علیه السلام)
شیخ محمد اسحاق فیاض به مدت یک سال در مدرسه ى «حاج حسن» واقع در منطقه ى «بالا خیابان» شهر مقدس مشهد به سر مى برد، این مدرسه بعدها در قلمرو توسعه حرم رضوى قرار گرفته و منهدم گردید، و اکنون در وسط صحن بزرگ حرم مقدس قرار دارد، او در خلال این مدت کتاب حاشیه ى ملا عبداللّه را مى خواند، این کتاب حاشیه ى است بر کتاب «تهذیب المنطق» تألیف ملاّ عبداللّه بن شهاب الدین حسینى (متوفاى 981 هـ) و نیز بخشى از کتاب مطول را نزد استاد شهیر «شیخ محمد حسین نیشابورى» معروف به ادیب نیشابورى «رحمه اللّه» مى خواند، این کتاب تألیف سعد الدین تفتازانى و در علم معانى، بیان و بدیع است.
شیخ محمد اسحاق تفاوتى را در شیوه ى استفاده و نظام تدریس استاد نیشابورى که بر خلاف شیوه ى متعارف حوزه ها است (شیوه ى تدریس رایگان) مشاهده مى کند و آن اینکه استاد نیشابورى در برابر تدریس و تعلیم طلاب از آن ها اگرچه به صورت رمزى حق التدریس مطالبه مى کند و این مطالبه اوّلاً: به خاطر تأمین زندگى ساده ى استاد بود، و ثانیا: با این کار طلاب در تحصیل علم جدّى تر خواهند شد و دیگر حضور آن ها در درس صرفا یک حضور معمولى و ساده نخواهد بود.
در این دوره مرحوم حضرت آیة اللّه سید یونس اردبیلى عالم بزرگ و معروف شهر مشهد عهددار تأمین نان طلاب است، و عالم بزرگوار مرحوم شیخ احمد کفایى نوه ى ایة اللّه شیخ آخوند در مشهد مقدس متولى و مسؤول مدارس دینى است، و مبلغ 40 ریال معادل نیم دلار در آن زمان به طلاب ماهانه شهریه پرداخت مى کند، و با همین مبلغ اندک، طلاب زندگى ساده ى روزانه ى خود را با حداقل نیازمندى ها مى گذرانند.
رســــیدن به نجف اشرف
این دشوارى ها و دیگر رنج ها و مشکلاتى که شیخ محمد اسحاق فیاض با آن ها مواجه بود، او را از جدیت و تلاش خستگى ناپذیر باز نمى دارد بلکه بر اصرار و انگیزه ى او در تحصیل و تأکید به آرزوى رسیدن به حوزه ى علمیه ى دین در نجف اشراف در عراق مى افزاید، او مدام در جستجوى راه سفر به نجف اشرف است، حتى در زمانی که در قریه ى خود طلبه ى کوچکى بیش نبوده در این آرزو بوده است، و این آرزو از وقتى در ذهن او جاى مى گیرد که درباره ى فضیلت شهر وحوزه ى نجف و برترى آن بر سائر شهرها و حوزه ها مطالبى را مى شنود، و این فضائل و خصوصیات را از طلاب، اساتید و بخصوص علماء که فارغ التحصیل نجف بوده و بعد از تحصیل به مناطق خود مستقر شده اند مى شنود، یکى از این شاگردان و فارغ التحصیلان حوزه ى نجف بنیانگذار مدرسه دینى قریه ى حوت قل (مرحوم وحیدى) که او در آن درس مى خواند مى باشد، و یا از کسانی که بطور مستمر در حال رفت و آمد به نجف اشراف بوده و بعد از برگشت در مجالس و گفتگوهاى شان خصوصیات و ویژگیهاى حوزه هاى علمیه ى را که دیده اند ویا احیانا مدتى را در آن حوزه ها مانده اند باز گو مى نموده و برترى نجف و حوزه ى علمیه ى آن را بر سائر حوزه ها یاد آور مى شده اند.
خود شیخ فیاض در این رابطه مى گوید: اولین بارى که نام نجف و موقعیت برتر حوزه ى علیمه ى آن را شنیدم از زبان همان شیخ قریه ى ما بود، و از آن به بعد در مدرسه دینى که وارد شدم مرتب نام نجف و حوزه ى علمیه ى آن را مى شنیدم، و هر گاه از نجف خبرى را مى شنیدم سخن از استاد برجسته ى آن نیز بود و او همانا سید بزرگوار استاد خویى بود و این را بیش تر از بزرگانى مى شنیدم که همه از شاگردان او بودند مانند: شیخ عزیز اللّه کابلى، سید محمد حسن رئیس و شیخ محمد على مدرس (رحمة اللّه علیهم اجمعین).
شــــیخ در نجف اشرف
شیخ فیاض بعد از یک سال تحصیل در حوزه ى علمیه ى مشهد مقدس به شهر مقدس قم جهت زیارت قبر حضرت معصومه خواهر امام رضا (علیه السلام) مى آید، و از آنجا به شهر اهواز مى آید و از آنجا در منطقه ى «محمرة» و در یک مسافرخانه جاى مى گیرد، و بعد از مدتى با سید بزرگوار جناب ابوالحسن بحرانى ارتباط بر قرار مى کند، شخصى که امام «محمرة» و از شخصیت هاى دینى معروف این منطقه بوده است، ایشان ترتیب مسافرت شیخ را به بصره مى دهد، وبه او سفارش مى کند که در بصره به منزل شیخ عبدالمهدى مظفّر رحمه اللّه وارد شود که از شخصیت هاى دینى و روشن در بصره است، و خانه اش پناهگاه مردم است، شخصى که بسیار مهمان دار، مهمان نواز و از کرم، اخلاق بلند و شایسته ى اسلامى و روحیه ى خدمت به مؤمنین برخوردار است.
زیـــارت علما و دیدار از مدارس
شیخ محمد اسحاق فیاض مدت دو روز در منزل شیخ مظفر در بصره مى ماند تا این که شیخ مظفر امکانات مسافرت او را به سوى نجف اشرف با همکارى سید على حکاک صاحب مسافرخانه ى معروف در بصره آماده مى کند و شیخ از طریق قطار تا شهر «مسیّب» که در فاصله ى 60 کیلومترى جنوب بغداد قرار دارد مى آید، و از آنجا وارد شهر مقدس کربلا مى شود، و بعد از زیارت حرم امام حسین و برادرش عباس (علیهما السلام) در همان روز وارد نجف اشرف مى شود و بعد از زیارت حرم امام على بن ابى طالب (علیه السلام)، به عنوان مهمان در مدرسه سلیمیه واقع در محلّه «مشراق» در حجره ى شیخ غلام حسین وارد مى شود.
اســــتقرار در مدرسه
شیخ محمد اسحاق فیاض در مدرسه ى سلیمیه نزد شیخ غلام حسین در یک اتاق کوچکى چند ماهى به عنوان مهمان سکونت مى نماید، تا این که هم درس و هم مباحثه او در جهت کامل ساختن نصف دین خود یعنى ازدواج اقدام مى کند، و خداوند او را جهت این کار توفیق عنایت مى فرماید، و بعد از ازدواج اتاق مدرسه را رها نموده و به منزل جدید خود منتقل مى شود، و شیخ محمد اسحاق در این اتاق تنها مى ماند، و روى درس و بحث و مطالعه و نوشته متمرکز مى شود.
در س ها و اساتید
از روزی که شیخ فیاض وارد نجف شده و در مدرسه مستقر مى شود، با انگیزه، شوق و کوشش تمام بدون خستگى و ملالت، به تکمیل باقی مانده ى دروس و کتابهایى مى پردازد که در مدرسه ى محل یا در حوزه ى علمیه ى مشهد آن ها را ناتمام گذاشته بود، و به این ترتیب کتاب «قوانین الاصول» تألیف میرزا ابوالقاسم قمى را که در حوزه ها به کتاب «قوانین» معروف است، و کتاب حاشیه ى ملا عبداللّه و بخشى از کتاب «الروضة البهیة فى شرح اللعة الدمشقیة» را در نزد مرحوم شیخ میرزا کاظم تبریزى مى خواند، و کتاب لمعه را نزد مرحوم سید اسداللّه مدنى و شیخ میرزا على فلسفى دام ظله و نیز کتاب مطول را نزد مرحوم شیخ محمد على مدرّس تکمیل مى کند.
بعد از تکمیل این دروس این طلبه جدّى و پرتلاش به درس هاى سطوح عالى مى پردازد تا آمادگى و شایستگى حضور در بحث هاى خارج را در محضر علماء بزرگ پیدا نماید، و کتاب کفایه ى مرحوم شیخ آخوند خراسانى و دو کتاب رسائل و مکاسب محرمه شیخ مرتضى انصارى را نزد مرحوم شیخ مجتبى لنکرانى مى خواند، و همراه با این دروس، مطالعات و بررسى هایش را در کتاب هاى که قبلاً با بعضى از هم دوره هایش خوانده است ادامه مى دهد، و کتاب هایى را که از تحصیل آن فارغ گردیده براى طلاب مبتدى که بعد از خودش هستند تدریس مى کند چنان که این یک روش متعارف و معمول در حوزه ى علمیه دینى نجف اشرف مى باشد که طلبه از روز ورود به حوزه، نظام تدریس را با آموزش به دیگران تمرین مى کند هم به تعلّم و هم به تعلیم مى پردازد، خودش مشغول تحصیل در مرحله ى بالاتر است و تدریس هم مى کند، بنابراین یک طلبه بطور همزمان هم استاد است و هم شاگرد.
در عرف حوزه هاى دینى از این مرحله به مرحله ى سطوح تعبیر مى کنند که حدود پنج سال از وقت یک طلبه ى جدى و با پشتکار را در بر مى گیرد، مرحله اى که شیخ فیاض با کم تر از این مدت معمول به پایان مى برد و به حلقات بحث هاى خارج بزرگان علماء و اساتید نجف خود را مى رساند.
بـــــــحث خارج
بعد از آگاهى و اشراف شیخ فیاض بر آفاق گسترده ى اندیشه ى اسلامى و ورود در فضاهاى علمى و روحى ابعاد اندیشه ى اسلامى در مراحل سطوح با قرائت کتاب ها و متون درسى رایج یاد شده در نزد بزرگان علماء و اساتید حوزه ى علمیه که ذکر آن ها قبلا گذشت، در حالی که با برترى و پیشرفت قابل ملاحظه و آشکارى که از سوى اساتیدش مورد ستایش و تقدیر قرار مى گیرد، به مرحله ى درسى بالاتر که به بحث خارج در حوزه هاى علمیه معروف است صعود مى نماید.
در مرحله ى درس خارج دانش پژوه علوم دینى، با آمادگى قبلى و بدون مقیّد بودن به یک متن مشخص و کتاب علمى خاص در درس حاضر مى شود، و قبل از حضور در جلسه ى درس خودش موضوع مورد بحث را در فقه و یا اصول مورد بررسى قرار مى دهد و در این موضوع خاص به اقوال و دیدگاه هاى علماء مراجعه مى کند، و تا جاى که ممکن است ادله ى آن را بدست مى آورد و آن را اصلاح و تنظیم مى کند و پس از تقریر ادله در حد توان آن را مورد نقد و مناقشه ى علمى قرار مى دهد و بعد از این بررسى و نقد خودش تلاش مى کند تا به یک دیدگاه خاص در مسأله برسد.
بعد از فراغت از این تحقیق و بررسى، در بحث استاد مورد نظر حاضر شده و به توجیهات، تحقیقات و بحث هاى که او در این مسأله و آنچه مربوط به آن است انجام مى دهد از طرح قول بزرگان از علماء در مسأله، بررسى، اصلاح، تقریر ادله، نقد و مناقشات روى ادله و در نهایت رأى و نظر خود استاد، به دقت گوش مى دهد.
در مکتب فقهى نجف سیره و عادت بر آن است که میان حرمت و وقار بزرگان از یک سو و حقیقت و انصاف و رعایت آن از سوى دیگر جمع مى کنند، در هر بحثى که باشد و از سوى هرکسى که باشد، بدون این که به وضعیت خاص طلبه و دانشجو و سن و سال او نظرى داشته باشد، و با این بیان روشن مى گردد که در درس خارج حوزه ى علمیه نجف اشرف، گونه اى از اشراف و توجیه عام علمى و اخلاقى و پرورش استعدادهاست، که اساتید مجرّب و متخصّص به این کار اقدام مى نمایند، اساتیدى که تجربه ى طولانى تدریس، بحث و مناظره را پشت سر نهاده و به اندیشه ى صائب، عمق نظر، دقت در توجه و گسترش در احاطه ى علمى رسیده اند، حلقه هاى درس خارج از نظر وسعت و محدودیّت بستگى به عواملى مانند شهرت استاد، میزان روشنى بیان و تقریر درس، روش ارائه، استحکام و قدرت دلیل در مناقشه نظریات و طرح نظریات جدید از سوى خود استاد در این عرصه دارد.
دانشجوى علوم دینى سطح بحث هاى خارج، بر همین روش خاص که یادآور شدیم در مباحث فقه و اصول همچنان ادامه مى دهد، تا به مرحله ى اجتهاد صعود نماید و در عین حال خود او نیز چنان که اشاره شد هم زمان با پیمودن مراحل درس خارج حلقاتى از درس هاى مرحله ى سطح را اداره مى کند.
وقتى که شخص به مرحله ى اجتهاد در بحث، استنباط، تنظیم ادله، جمع بین احادیث، وجود رأى، مناقشه و نقد و بررسى اقوال رسید، خودش مستقل و صاحب نظر مى شود، و بعد از مرحله ى طولانى که گاه بیش از یک ربع قرن را در بر مى گیرد، به نظریه پردازى، اجتهاد و توجیه در احکام شرعى مى رسد.
در توجیه نام گذارى این مرحله به «بحث خارج» چنین گفته شده که: این مرحله از تدریس، بحث هاى خارج از متن کتب درسى را تکمیل مى کند، در این بحث بر نظریه ى خاص و یاعبارت کتاب مشخّصى تکیه نمى شود مانند مراحل سابق نیست، و دانش پژوه در جریان به کارگیرى این مرحله، تحقیقات و بررسى هاى بالاترى را در جهت رسیدن به مرحله ى اجتهاد تمرین و ممارست مى کند، و از این مرحله وقتى فارغ مى گردد که نسبت به گستره افق نگاه خود به مسایل و دقت در نظریات، تحقیق و استحکام این نظریات اطمینان حاصل نماید.
طبیعت و روش کلى حاکم بر حلقات درس خارج آزادى کامل در رأى و تفسیر است. و این آزادى مستفاد از آزادى در اجتهاد است که در تکوین شخصیت علمى در مدرسه ى نجف تأثیرگذار است، و به همین جهت است که شاگرد حق دارد در جلسه ى درس گفتار استاد را
قطع نموده و در برخى از نظریات و آراء او مناقشه نماید، و استاد نیز به هر درجه از شهرت علمى قرار داشته باشد هرگاه بداند حق با شاگرد است در پذیرش و فروتنى در برابر رأى طلبه ى منتقد هیچ دشوارى و محذورى براى خود احساس نمى کند.
در بسیارى اوقات در جلسات درس خارج، مجتهدان و صاحب نظران بزرگ حاضر مى شوند، چنان که در مجلس بحث استاد آیة اللّه سید خویى چنین مجتهدان بزرگ حاضر مى شدند از روزی که ایشان استاد این درس بوده تا آخر چنین بوده است، و در یک چنین فضاى علمى که با بحث، تحقیق و تعمیق همراه مى باشد، طلبه و محصل علوم دینى در نجف رشد مى کند و مسائل اندیشه ى اسلامى و فقه و اصول آن برایش روشن و متجلّى مى گردد.
شیخ فیاض در اول 20 سالگى اش در جلسات بحث خارج حاضر مى شود حلقات درسى بعضى اساتید بزرگ از علماء قدرتمند نجف را براى مدت چند ماهى انتخاب نموده و در آن جلسات شرکت مى کند، تا این که در انتخاب یک حلقه ى درسى مناسب تر به ثبات و استقرار مى رسد بالاخره بحث استاد همیشگى خود را انتخاب مى کند، استادى که شاگردانش با نام او و او نیز با نام شاگردان خود مشهور گشته اند، و این استاد و شاگردان آنچنان به هم پیوند خورده که هرگاه نامى از خوش در میان باشد در کنار او از بزرگان چون: روحانى، سیستانى، فیاض، و دیگر شاگردان فاضل او نیز به میان مى آید، همان گونه که هرگاه نامى از یکى از شاگردان او باشد نام خویى نیز به عنوان استاد به میان مى آید.
آرى شیخ فیاض در درس استادش خویى مرتب و همه روزه طى بیش از 15 سال بدون وقفه و انقطاع درد و حلقه ى فقه و اصول حاضر گردید، و این حضور نیز یک حضور کیفى و علمى همراه با دقت، تتبع و ارائه تقریرات بحث بوده است.
نـــــــگارش تقریرات
در حوزه هاى علمیه رسم بر آن است که علماء و فضلاء بحث هاى استاد را بعد از درس، با برخى هم درس ها وهم کلاسان خود تقریر و گفتگو مى نمایند و بعد از انجام تحقیق و اخراج مصادر و تطبیق آراء و ادله ى آن ها، درس هاى استاد را مى نویسند، و پس از آن به محضر استاد ارائه مى نمایند، اگر استاد آن را تأیید کرده و با آن موافقت کرد، این نوشته چاپ و منتشر مى شود، تا بیان گر استحکام بحث، و دیدگاه هاى استاد و فضل شاگردى باشد که آن را به تحریر در آورده است، این کتاب ها در حوزه هاى علمیه به تقریرات معروف است، و شیخ فیاض از زمان حضورش در بحث استادش امام خویى بر همین منوال پیشرفته است،
و بحث را براى برخى از هم دوره هایش تقریر مى نموده و سپس به طور منظم و دقیق هر روز درس ها را در دو حلقه ى اصول وفقه مى نوشته تا این که تقریرات پنجمین دوره ى بحث خارج اصول استادش را تکمیل مى نماید و این کتاب (که در ده جلد نگارش یافته است) به محاضرات معروف است.
آغــــاز شهرت علمى
عرف جارى در نظام حوزه ى دینى بر این است که طى مراحل تحصیل در این نظام زمان بندى شده و مقید به مراحل خاص زمانى و یا به امتحان و آزمون معینى نیست، تا شاگرد با عبور از آن زمان معین و یا گذراندن امتحان معینى، گواهینامه و پایان نامه ى تحصیلى خاصى را دریافت نموده و با دریافت آن شهرت علمى یابد، بلکه شهرت علمى و اعتراف دیگران به فضل و سطح علمى دانشجوى دینى،
در نتیجه ى حضور علمى مستمر و دوام دار او در حوزه پدید مى آید حضور علمى مستمر یعنى، حضور در عرصه هاى درس، تدریس، مباحثه و مناقشه در مجالس هنگام طرح مسائل علمى، و در رأس همه ى اینها و مهم تر از همه تقریر و تحریرى است که شاگرد از بحث هاى استاد خودش ارائه داده و استاد نیز با چاپ و انتشار آن موافقت نموده و هنگام اجازه ى چاپ، به صحت آن گواهى داده و آن را تأیید مى کند، و این کار استاد در عرف حوزه ى علمیه به «تقریض استاد» بر تقریرات مشهور است و معمولاً آنچه را که استاد به عنوان تقریض مى نویسد بسیار فشرده و مختصر است امّا از نظر مضمون بسیار بلند و ارزشمند است. و با توجه به شهرت و سطح علمى او، تقریض او بر تقریرات دلیل روشن و شاهد بزرگى است بر سطح علمى و فضل شاگرد، و این نقطه ى آغاز شهرت شاگرد و انتشار نام و شناخت منزلت و جایگاه علمى او در سطح عموم علماء و بزرگان حوزه ى علمیه است.
و در تقریضى که امام خویى بر تقریرات شیخ فیاض نوشته چنین آمده است: «الّذى کتبه تقریرا لأبحاثى بأسلوب بلیغ و المام جدیر بالاشارة و الاعجاب». یعنى آنچه را که او به عنوان تقریر بحث هاى من نوشته، داراى شیوه ى بلیغ و رسا، دریافت دقیق و نیکو از بحث و قابل ستایش و اعجاب انگیز است، و این نص تقریض امام خویى در مقدمه ى جزء اول از کتاب محاضرات است:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصلاة و السلام على اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و عترته الطاهرین، و اللعنة الدائمة على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین.
و بعد: فإنّى أحمد اللّه تعالى على ما أولانى به من تربیة نفر من ذوى الکفائة و اللیاقة حتى بلغ الواحد منهم تلو الآخر درجة راقیة من العلم و الفضل و ممن وفقت لرعایته و حضر ابحاثى العالیة فى الفقه و الاصول هو قرّة عینى العلاّمة المدقق الفاضل الشیخ محمد اسحاق الفیاض دامت تأییداته و قد عرض علىّ الجزء الاول من کتابه «المحاضرات فى اصول الفقه» الذى کتبه تقریرا لابحاثى باسلوب بلیغ و المام جدیر بالاشارة و الاعجاب»
و إنى أبارک له هذا الجهد المیمون و أسأله تعالى ان یوفقه لاتمام مرامه، انه ولى التوفیق. فى (6 جمادى الثانیة / سنة 1382 هـ).
ابوالقاسم الموسوى الخویى
ترجمه تقریض:
بنام خداى بخشنده ى مهربان
سپاس پروردگار عالمیان را و درود و سلام بر اشرف پیامبران و رسولان الهى حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) و عترت پاک آن حضرت و لعنت همیشگى بر دشمنان آن ها تا روز قیامت.
و بعد: خداوند تعالى را سپاسگزارم بر آنچه که مرا شایسته ى آن قرار داد از نعمت تربیت جمعى از شاگردان با کفایت و با لیاقت که یکى پس از دیگرى به درجه ى بالاى از دانش و فضل رسیده اند، از جمله کسانی که موفق به تربیت او شده ام و بحث هاى بلند و عالى مرا در فقه و اصول حاضر گردیده، نور چشمم علاّمه ى مدقق و فاضل شیخ محمد اسحاق فیاض دامت تأییداته است، ایشان جلد اول کتاب خود را (المحاضرات فى اصول الفقه) بر من عرضه نمود، این کتاب تقریر بحث هاى من است که با سبک و شیوه ى روان، دریافت دقیق قابل ستایش
و شگفت انگیز آن را به نگارش در آورده است، و من این کوشش میمون را به او تبریک مى گویم، و از خداوند تعالى براى او آرزوى توفیق دارم تا اورا به آرزو و هدفى که دارد برساند. انه ولى التوفیق.
(6 جمادى الثانى سال 1382 هـ) ابوالقاسم موسوى خویى.»
شــــوراى استفتاء
در میان مراجع عظام تشکیل شورا و لجنه ى ویژه و با ترکیبى از شاگردان فاضل مراجع و علماء برجسته که ارتباط نزدیک با استاد دارند، امر متعارف و معمول است و به این جمع «لجنه ى استفتاء» مى گویند، کار این لجنه پاسخ به انبوهى از نامه ها و پرسش هاى است که از نقاط مختلف جهان از سوى مقلدین آن مرجع تقلید سرازیر مى گردند، و این کار بعد از پالایش، بحث، مناقشه و تحقیق صورت مى گیرد تا به یک رأى شرعى صحیح از نظر خودشان مى رسند که نظر مرجع تقلید نیز با آن موافق است و سپس با تأیید موافقت مرجع تقلید پاسخ هاى پرسش هاى وارده ارسال مى گردد، بحث و بررسى ها در لجنه ى استفتاء در حدى است که حتى در یک مسأله گاه مى شود که چندین روز بحث ادامه مى یابد، و بعد مرجع تقلید نتیجه ى بحث را امضاء مى کند.
در فاصله ى زمانى بیش از نیم قرن دوران مرجعیت امام خویى که اساتید و شاگردان بزرگ او از جمله ى آن ها عالم بلند آوازه و محقق فرزانه سید محمد باقر صدر«قدّه» مى باشد، بر اعلمیت ایشان اجماع داشتند، و مقلدین زیادى در نقاط مختلف جهان داشت، در هر روز از گوشه ها و جاى جاى جهان اسلام با لغت ها و زبان هاى مختلف استفتائات به ایشان مى رسد.
و این کثرت مقلدین با انبوهى از پرسش ها، امام خویى را وادار ساخت تا لجنه ى استفتاء را متشکل از علماء و مجتهدین بزرگ از شاگردان خود براى قیام به این امر مهم و پاسخ به پرسش هاى مقلدین تأسیس نماید، و حضرت شیخ فیاض با توجه به شایستگى و لیاقت عالى از فضل و علم و قرب مقام به امام خویى که داشت یکى از این کسانى بود که مدام و مستمر بیش از 15 سال و حتى تا آخرین روز از حیات امام راحل«قدّه» در این لجنه کار مى کرد، همان گونه که معروف است. در مراحل مختلف این لجنه نام هاى مجتهدان عظام و علماء بزرگى بچشم مى خورد که بعدها متصدى مقام مرجعیت شده اند، یا شایسته ى این مقام گردیده اند، بزرگانى چون: آیة اللّه سید على بهشتى دام ظلّه، آیة اللّه سید مرتضى خلخالى «فرج اللّه عنه» آیة اللّه سید محمد روحانى «قدّه» آیة اللّه میرزا على غروى «قده» آیة اللّه سید محمد باقر صدر «قده»، ایة اللّه شیخ میرزا جواد تبریزى، آیة اللّه شیخ وحید خراسانى، آیة اللّه سید محمد تقى قمى، آیة اللّه شیخ میرزا على فلسفى، و آیة اللّه سید على سیستانى که سایه ى سبزشان مستدام باد، و جز این ها از علماء فاضل و بزرگان اساتید حوزه هاى علمیه.
آثـــــار و تألیفات
با توجه به تعهدات و پای بندى هاى شیخ بزرگ، در قیام به اداء واجب دینى جهت خدمت به مؤمنین که عبارتست از: القاء دروس، تربیت شاگردان فاضل حضور مستمر و روز مرّه در لجنه ى استفتاء امام خویى در ایام حیات ایشان و دیگر برنامه ها و مشغولیت هاى اجتماعى جهت رفع نیازهاى مردم و مراجعات مردم به ایشان براى گرفتن احکام شرعى و براى رفع نیازمندى هاى شخصى و جز این ها از مشغولیت ها و گرفتارى هاى دیگر، آرى با توجه به همه ى این مشاغل و مسؤولیت ها، جناب ایشان پیوسته در این صدد بوده است که بخشى از فرصت خود را به انجام تحقیق، و نگارش آثار و غنى سازى کتابخانه و ذخیره علمى اسلامى با تألیفات آثار ارزشمندشان اختصاص دهد و تا کنون این آثار گران سنگ از ایشان به چاپ رسیده است.
1- رساله توضیح المسائل
تعداد جلد: 1
زبان: فارسی
2-مناسک حج فارسی
تعداد جلد: 1
زبان: فارسی
3- جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام
تعداد جلد: 1
زبان: فارسی
4- حکومت اسلامی
تعداد جلد: 1
زبان: فارسی
5 ـ محاضرات فى اصول الفقه در 10 جلد که 5 جلد آن به چاپ رسیده است.
6 ـ الاراضى.
7 ـ النظرة الخاطفة فى الاجتهاد.
8 ـ تعالیق مبسوطة على العروة الوثقى در 10جلد.
9 ـ احکام البنوک.
10 ـ منهاج الصالحین در 3 جلد.
11 ـ المباحث الاصولیة در 14 جلد.
12 ـ مناسک الحج.
13 ـ توضیح المسائل ومنتخب توضیح المسائل به زبان فارسی.
14 ـ موقع المراة فی النظام السیاسی الاسلامی.
15 ـ الاستفتاءات الشرعیة.
16 ـ مائة سؤال وسؤال حول الکتابة والکتاب والمکتبات.
17 ـ توجیات و بیانات.
18 ـ منهج الحکومة الاسلامیة.
19 ـ المسائل المستحدثة.
20 ـ المسائل الطبیة.
21ـ المختصر فی حیاة العلمیة لزعیم الطائفة السید الخویی.
خداوند به عمر پر از خیر و با برکت ایشان افزوده و توفیق و عنایت بیش تر جهت خدمت به دین حنیف و مذهب حق اعطاء فرماید، و او را با دوام سایه ى شریفش بر سر مردم ذخیره ى این امت قرار دهد.
والحمد للّه رب العالمین.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت ایت الله العظمی حاج شیخ محمد اسحاق فیاض
تذکر: برخی از آثار معظم له در فهرست آثار وجود نداشت و بر فهرست قبلی اضافه شد