نقد بر عملکرد وکلایی پارلمان از دریچه شعری شاعر بلند آوازه وطن محمد ناصر طهوری از هرات

 شعری زیبای از شاعر بلند آوازه وطن محمد ناصر طهوری از هرات که درانتخابات ولسی جرگه سال ۱۳۴۴ سروده است از این وبسایت به نشر می رسد...

بازهم تذکره(شناسنامه) را قیمت و مقداری هست

 

عده ای را، همه جا با تو سروکاری هست

 

بازهم روز و شبان دعوت بسیاری هست

 

جنپه و پرَه به هر کوچه و بازاری هست

 

سخن است از ولسی جرگه به هرجا گذری

 

عاشق چوکی مشران شده، هرکس نگری

 

 

 

آن یک آرد به در خانه ای تو موتر خود

 

وآن یکی صرف کند بهر تو سیم و زر خود

 

بفرستد دیگری در پی تو نوکر خود

 

همچو جان گیردت آن شخص دیگر در بر خود

 

گوش کن نغمه جانبخش و دل آرای همه

 

نیست جز رای دهی از تو تمنای همه

 

همگان را به تو امروز، سلامی باشد

 

هدیه و قاصد و الطاف و پیامی باشد

 

خواهش هریک شان، از تو به نامی باشد

 

هریکی را به شما، وعده ای خامی باشد

 

جان من! این سخنان بشنو و باور منما

 

هوس سیم و زر و دعوت و موتر منما

 

تا کی این خلق ستمدیده! در این خواب گران

 

بازکن دیده حق بین خود ای نسل جوان!

 

بعد ازین باش زدل، سوی حقیقت نگران

 

مگذر از حرف حق و در ره حق باش روان

 

به خدا جز ز ره راست، به جای نرسیم

 

از ره حیله و افسون به نوایی نرسیم

 

 

 

آگهی! در خور این رتبه کدام است؟ کدام؟

 

آن که باشد پی آسودگی خلق مدام

 

آن که هرگز نرود در پی اموال حرام

 

آن که ز آرامی مردم  بودش دل، آرام

 

وآن که از صدق غم مردم افغان دارد

 

پی غمخواری شان سعی فراوان دارد

 

 

راستی! ما و تو هم دیده ای بینا داریم

 

فکر و هوش و خرد و فهم به هرجا داریم

 

گر زحق نگذریم اشخاص توانا داریم

 

انتخاب وکلا هست به دست من و تو

 

هم بدست من و تو هست شکست من و تو

 

 

 

باید از روی تفکر پی این کار شویم

 

هرکه شایسته رای است به او یار شویم

 

بهر اشخاص فداکار مددکار شویم

 

رأی آزاد بود، بهر چه ناچار شویم؟

 

رای دادن، به کسی به که سزوار بود

 

صادق و معتمد و صاحب ایثار بود.