تنبیه کودک، درست یا غلط؟
پدر و مادرهای امروزی، کمتر به تنبیه بدنی اعتقاد دارند و بیشتر سعی می کنند تا از روش های جایگزین استفاده کنند...
تنبیه کودک، درست یا غلط؟
پدر و مادرهای امروزی، کمتر به تنبیه بدنی اعتقاد دارند و بیشتر سعی می کنند تا از روش های جایگزین استفاده کنند. در حالیکه والدین نسل های قبلی، از انواع روش های تنبیه و حتی تنبیه بدنی، در امور تربیتی خود، زیاد استفاده می کردند و حتی برخی از آنان معتقدند که دلیل لوس بودن بچه های امروز این است که والدین، از تنبیه استفاده نمی کنند. به راستی تنبیه خوب است یا بد و اصلا باید به چه صورتی باشد؟
تنبیه کودک
افراد بسیاری به این موضوع باور دارند که سخت گیری کردن و تنبیه کودکان، روشی موثر در تربیت است. البته باید اذعان کرد که تنبیه روشی اثر گذار است که موجب توقف بدرفتاری و کارهای غلط در بچه ها می شود. اما نتیجه بلند مدت این کار چیست؟ بسیاری از ما والدین و مربیان، فریب روش های زودگذر را می خوریم. وقتی نتیجه بلند مدت یک عمل، منفی استباید مراقب آن چیزهایی باشیم که اثرگذار هستند.
اما نتایج بلند مدت تنبیه این است که بچه ها معمولا یک یا هر چهار "ت" تنبیه را در اختیار می گیرند:
چهار "ت" برای تنبیه
1. تنفر: "این غیرمنصفانه است.من نمی توانم به بزرگسالان اعتماد کنم."
2.تلافی: "الان آنها برنده شدند، ولی دفعه ی بعد من تلافی می کنم."
3.تمرد: "من دقیقا برعکس عمل می کنم تا ثابت کنم که مجبور نیستم به شیوه ی آنها رفتار کنم."
4.تسلیم: که ممکن است به دو شکل اتفاق بیفتد:
الف) به شکل موذیانه:"دفعه ی بعد باید بیشتر مراقب باشم تا گیر نیفتم."
ب) به شکل عزت نفس کاهش یافته: "من آدم خوبی نیستم." (1)
معمولا تنبیه شدن برای بچه ها، پندارهایی ایجاد می کند که به صورت ناخودآگاه هستند. این مساله بر رفتارهای آینده آنها تاثر گذار خواهد بود. به همین دلیل لازم است که بزرگسالان از تاثیرات بلند مدت اعمالشان آگاه باشند و به نتایج کوتاه مدت تنبیه توجه کنند.
این تفکر اشتباه است که برخی تصور می کنند برای ایجاد عملکرد بهتر در بچه ها، ابتدا باید احساس بدی را در آنها ایجاد کرد.
بهتر است در مواجهه با کودکانمان، گه گاهی به خودمان بیندیشیم. به آخرین باری که حس کردیم ضایع شده ایم یا رفتاری ناعادلانه با ما صورت گرفته است. به آن لحظات قدری فکر کنید و ببینید آیا در آن لحظات دوست داشتید بیشتر همکاری کنید و حرف شنوی داشته باشید؟
وقتی در دوران کودکی با افرادی روبرو می شدید که در شما حس بدی ایجاد می کردند و سپس می خواستند که شما بهتر عمل کنید، واقعا دوست داشتید که تغییر کنید؟ بهتر است تلاش کنید تا پندار خود را در آن موقعیت به خاطر بیاورید. احتمالا در آن لحظه دوست نداشتید که تسلیم شوید و دلتان می خواسته تا از تحقیر شدن احتمالی، رهایی یابید. در غیر این صورت یک بله قربان گو می شدید که مجبور است به خاطر جلب رضایت بزرگترها به سانسور خود بپردازد.
به این ترتیب باید اینطور گفت که بچه ها در نتیجه ی تنبیه شدن، با احساسات و پندارهای ناخودآگاهی روبرو می شوند که همین ها موجب می شود تا نتوانند به رشد خصوصیات مثبت خویش بپردازند.
آنچه مشخص است اینکه نه سخت گیری و کنترل بیش از حد درست است و نه آسان گیری و رها کردن بچه ها. طبق تحقیقات صورت گرفته، بچه هایی که بیش از حد با تنبیه روبرو می شوند یا به شدت سرکش می شوند و یا به طرز وحشتناکی مطیع و فرمانبردار می شوند
شایسته این است که به روش هایی عمل کنید که تربیت سالم را به نتیجه برسانند. تربیت سالم تربیتی است که هیچگونه سرزنش، احساس شرم و خجالت و یا تبیه روحی و جسمی را به عنوان عاملی برای برانگیختن بچه ها نسبت به انجام یک عمل خوب، به کار نمی گیرد. البته باید گفت که آسان گرفتن هم روشی است که برای بزرگترها و بچه ها، تحقیرآمیز است و به جای اتکا به خود و همکاری، نوعی وابستگی دوطرفه ایجاد می کند. هدف از به کارگیری تربیت سالم این است که بتوان در دراز مدت، به نتایج مفید و ماندگاری دست پیدا کرد و برای زمان اکنون هم، شوق همکاری و مسئولیت پذیری را ایجاد کرد.
منبع: کتاب "تربیت سالم" نوشته جین نلسن