بررسی زیارت قبور از دیدگاه شیعه و اهل سنت
هیچ یک از علما در زیارت قبور اشکالی نکرده و تمامی علمای اسلام چه سنّی و چه شیعه معتقدند...
شیعه و اهل سنت از رسول اکرم 9 روایت کردهاند که فرمود:
« زوروا القبور فإنّها تذکّرکم الآخرة » [186] هیچ یک از علما در زیارت قبور اشکالی نکرده و تمامی علمای اسلام چه سنّی و چه شیعه معتقدند که زیارت قبور از مستحبات است. حضرت میفرماید: قبرستان بروید قبور را زیارت کنید؛ چراکه یادآور آخرت است. انسان زمانی که وارد قبرستان میشود درمی یابد چه کسانی با چه جایگاههای عظیمی هماکنون أسیر خاک هستند! [187]
برخی آثار زیارت قبور:
زیارت قبور،آثار فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
1. زیارت قبور، ما را متوجه آخرت کرده، از غرورمان میکاهد؛
2. زیارت قبورِ علما، صلحا، أطبا و خدمتگذاران نوعی تقدیر از مقام آنهاست.
وقتی که به زیارت علما و بزرگان میرویم میخواهیم از آنها تقدیر کرده و بگوییم که شما را فراموش نکردهایم. زیارت نوعی تقدیر از نقش هدایتگری و یا خدمت خالصانۀ انسانهای بزرگ است.
3. زیارت قبور، تجدید بیعت با انبیا و اولیا است. شیعه با زیارت قبور انبیا و أئمه میگوید ما در همان مسیری که شما بودید قدم برمیداریم و در حقیقت از پویندگان راه شما هستیم. در اعمال حج نیز مستحب است که انسان دست بر روی حجرُالاسود گذاشته و این دعا را بخواند: « ثم تطوف بالبیت، وتبدأ برکن الحجر الأسود وقل: أمانتی أدیتها، ومیثاقی تعاهدته، لتشهد لی بالموافاة، آمنت بالله عزّ وَ جلّ، وکفرت بالجبت والطاغوت، واللات والعزى، وهبل والأصنام، وعبادة الأوثان والشیطان، وکل ندّ یعبد من دون الله جل سبحانه عما یقولون علواً کبیراً » [188] گویا دست بر حجرالاسود میگذاریم و با ابراهیم خلیل بیعت میکنیم و میگوییم: ابراهیم عزیز! ما شما را ندیدیم اما این سنگ، اثری از آثار شماست. دست برآن مینهیم چونان که گویا دست به ابراهیم خلیل میدهیم که ما نیز در راه توحید باقی خواهیم ماند و از توحید منحرف نخواهیم شد.
البته فواید دیگری هم برای زیارت هست، اما به همین مقدار اکتفا میکنیم. علاوه بر این روایاتی از پیغمبر اکرم داریم که هر که حج کند اما مرا زیارت نکند به من جفا کرده است: « من حجَّ بیت ربّی و لم یزرنی فقد جفانی » [189] این روایت با چهل سند از پیغمبر اکرم 9 نقل شده و لذا تمام مسلمانان جهان در این چهاردهقرن هر موقع حج میرفتند به مدینه و زیارت پیغمبر نیز میشتافتند. سنّت بر همین جاری بوده و اکنون نیز هست.
مناقشه وهابیت : سفر به نیّتِ زیارت قبر پیامبر، جائز نیست.
قبل از ورود به اشکال وهابیت، باید عرض شود که برخی از آنها میگویند زُوّار به زیارت قبر پیغمبر 9 نمیروند؛ بلکه به زیارت مسجد پیغمبر میروند! این دروغی بس آشکار است. همة مسلمانان در هنگام زیارت خانه خدا به زیارت قبر پیغمبر اکرم میرفتند و لذا زیارتنامه هم میخواندند.
در بخش جنائز از کتاب " الفقه علی المذاهبالاربعه " آمده است که ائمۀ اهل سنت، همگی معتقدند زیارتِ قبور، مستحب است و تاکنون نیز به آن عمل میشده است.
اما مناقشۀ اصلی این است که میگویند: شدّ سفر و شدّ رحال(مهیّای سفرشدن) برای زیارت جائز نیست. یعنی اگرکسی ساکن مدینه بود، میتواند به زیارت برود؛ اما کسانی که ساکن آنجا نیستند نمیتوانند به عنوان زیارت قبر پیغمبر، عازم مدینه شوند و این سفر جائز نیست. در واقع آنها معتقدند که خود زیارت مستحب است؛ اما سفر برای زیارت جائز نیست. این شبهه از ابنتیمیه است. دلیلآنها روایت ابوهریره از پیغمبر اکرم است: « لا تشدّ الرحال الا الی ثلاثة مساجد مسجدالحرام و مسجدالاقصی و مسجدی هذا » [190] یعنی بار سفرْ بستن و سفرکردن فقط به سه جا جائز است: مسجدالحرام، مسجدالأقصی، و مسجدالنبی، و در بقیه حرام است. بیرون مکّه، در خیلی از مکانها روی تابلوها همین روایت را نوشتهاند.
پاسخ: استثناء بر دو قسم است: استثنای مفرّغ و استثنای غیرمفرّغ. اگر هنگام استثناء مستثنیمنه ذکر شود، مثل: « جائنی القوم الاّ زیداً » این إستثناء را غیرمفرّغ (تامّ)، و اگر مستثنیمنه حذف شود، مثل:« جائنی الاّ زیداً » این إستثناء را مفرّغ مینامند. پس گاهی مستثنیمنه حذف میشود و گاهی مستثنیمنه مذکور است. در این حدیث، مستثنیمنه محذوف است. در عبارت « لا تشدّ الرحال الاّ.. » مستثنیمنه چیست؟ اینجاست که مغالطۀ وهابیت آشکار میشود. میگوییم مستثنیمنه چیست؟ خواهند گفت: « لا تشدّ الرحال الی مکان من الأمکنه الا الی ثلاثة ». اگر این را بگویند، قطعاً سخن باطلی است! چراکه اگر واقعاً فقط سفر به سه مکان جائز باشد پس سفر برای تجارت، تحصیل علم، صله أرحام و جهاد و... حرام خواهد بود! و این خلاف ضرورت وحقیقت است؛ چراکه قرآن میفرماید: ‹ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ › [191] پس معلوم میشود، مستثنیمنه مکان نیست. به نظر شیعه، مستثنیمنه مسجد است یعنی: « لا تشد الرحال الی مسجد من المساجد الا الی ثلاثة ...» لذا میگوییم برای هیچ مسجدی سفر شایسته نیست مگر این سه تا. فرض کنید در مشهد، مسجد جامعی هست، اما فردی بگوید که من میخواهم نیشابور رفته و در مسجد جامع نیشابور نماز بخوانم! این کار لغوی است؛ چراکه همان مسجد جامع در خود مشهد هم هست.
پس بحث پیغمبر اکرم نفیاً و اثباتاً حول مسجد است، و هیچ ارتباطی به زیارت قبر پیغمبر یا سایر اولیاء ندارد.
2. علاوه بر این، خود روایت پیش ما مخدوش است؛ چرا که ابوهریره آدم سالمی نیست. در صحیح بخاری آمده که وقتی بخاری درجایی گیر میکند و ثابت میشود حدیثش دروغ است میگوید: « هذا من کیس ابیهریره »!! [192]
3. از نظر روایات ائمة اطهار : ، مسجد کوفه جزو مساجد اَربعه است. پس أهمیّت مسجد کوفه از نظر ما کمتر از سه مسجد مذکور نبوده و شدّ رحال برای این مسجد نیز مثل آن سه مسجد خواهد بود .
4. علاوه بر این، خود پیامبراکرم 9 شنبهها از مدینه عازم مسجد قبا میشدند، و در آنجا نماز میخواندند. دخت گرامی پیغمبر اکرم، زهرای مرضیه 3 در بعضی از روزها به زیارت قبر حمزه میرفت و آنجا دو رکعت نماز در مسجد کنار قبر حمزه میخواند و بازمیگشت.
. [186] القزوینی، محمدبنیزید؛ سنن ابنماجة؛ مصادر حدیث سنی فقه، تحقیق و ترقیم وتعلیق:محمد فؤادعبد الباقی،دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ج1، ص500.
[187] . آقای سرمد شاعری است که به مصر رفته و اهرام آنجا را دیده است این اشعار از دیوان وی است: به مصر رفتم و آثار باستان دیدم به چشم آنچه شنیدم ز داستان دیدم بسى چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ چنان فتاد نصیبم که آنچنان دیدم گواه قدرت شاهان آسمان درگاه بسى هرم ز زمین سر به آسمان دیدم ز روزگار کهن در حریم الأهرام نشان روز نو و دولت جوان دیدم گذشته در دل آینده هر چه پنهان داشت به مصر از تو چه پنهان که بر عیان دیدم تو کاخ دیدى و من خفتگان در دل خاک تو نقش دیدى و من نعش ناتوان دیدم تو تخت دیدى و من بخت واژگون از تخت تو صَخره دیدى و من سُخره زمان دیدم تو عکس دیدى و من گردش جهان برعکس توشکل ظاهر و من صورت نهان دیدم شدم به موزة مصر و ز عهد عاد ثمود هزاران وصلة فرعون باستان دیدم تو چشم دیدى و من دیدة حریصان باز هنوز در طمع عیش جاودان دیدم تو تاج دیدى و من تخت رفته بتاراج تو عاج دیدى و من مشت استخوان دیدم تو سکه دیدی و من رواج سکة سکوت تو حلقه من به نگین نام بینشان دیدم تو آزمندی فرعون و من نیاز فرعون تو گنج خسرو و من رنج دهقان دیدم میان این همه آثار خوب و بد به مثل دو چیز از بد و از خوب توأمان دیدم یکى نشانة قدرت یکى نشانة حرص دو بازمانده ز دیوان خسروان دیدم بقدرت است قوام جهان که بیقدر است نه هیچ قاعدة قائم در این جهان دیدم
[188] . علی بن بابویه ، فقهُالرضا، چاپ الأولى1406 ق، انتشارات المؤتمر العالمی للإمام الرضا 7 ، مشهد المقدسة ، ص 218-219 ؛ و نیز نقل است: الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لو أن هدانا الله، لقد جائت رسل ربنّا باالحقّ،سبحان الله و الحمد لله و لا اله الّا الله و الله اکبر.لا اله الّا الله وحده لا شریک له الملک و له الحمد، یُحیی و یُمیت و هو حیّلا یموت،بیده الخیر و هو علی کل شیءٍ قدیر.و صلی الله علی محمدٍ و علی آله وسلّم.
[189] . النمازی الشاهرودی، الشیخ علی (محدث نوری)؛ مستدرک سفینة بحارالانوار، سال 1418ق، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ج2،ص 203
. [190] مسند احمد، ج2، صص277-278. قال حدثنا علیبنإسحاق حدثناه عبدالله ثنا ابنجریج فذکر حدیثا قال وأخبرنی عطاء أن أباسلمة أخبره عن أبیهریرة عن عائشة فذکره ولم یشک حدثنا عبدالله حدثنی أبیثنا عبدالرزاق أنا معمر عن الزهری عن ابن المسیب عن أبیهریرة قال قال رسولاللهصلىاللهعلیهوسلم لا تشد الرحال الا لثلاثة مساجد مسجد الحرام و مسجدی هذا والمسجد الأقصى.
[191] . آلعمران/137.
[192] . القرطبی، ابوالحسن علی بن عبدالملک بن بطال الکبری؛ شرح صحیح بخاری، مکتبه الرشد، السعودیه(ریاض)1423هق 2003م، چاپ دوم ص 527.