آیا شفاعت با آیه( لیس للإنسان إلاّ ما سعى ) سازوگاری دارد؟
قرآنى که نجات انسان را در سعى و کوشش او مى داند، اصل شفاعت را هم مى پذیرد و مى فرماید...
آیه( لیس للإنسان إلاّ ما سعى ) ( [202]) استفاده مى شود که در روز رستاخیز چیزى که مى تواند مایه نجات باشد، سعى و کوشش انسان در این دنیاست، و جمله استثنائیه ( إلاّ ما سعى ) نشانه حصر است، بنابراین، چگونه مى تواند شفاعت، مایه نجات و بهره گیرى انسان باشد؟
پاسخ
قرآنى که نجات انسان را در سعى و کوشش او مى داند، اصل شفاعت را هم مى پذیرد و مى فرماید: ( ولا یشفعون إلاّ لمن ارتضى ) ( [203]) ، بنابراین، به حکم این که در قرآن، تناقض نیست، باید شفاعت را معنى کرد.
شفاعت در اصطلاح امروز به معنى پارتى بازى و اعمال نفوذ به کار مى رود که با نفوذ شفیع، قانون زیر پا گذاشته مى شود و طرف از مجازات معاف و تبرئه مى شود.
ولى شفاعت در قرآن این است که خدا که صاحب قانون است، به شفیع دستور مى دهد درباره انسان هاى محدود که رابطه ایمانى آنها با خدا و رابطه روحى آنان با شفیع محفوظ است، شفاعت کنند تا خدا گناهان آنان را ببخشد.
با توجه به این تفاوت جوهرى که میان شفاعت دنیوى و اخروى هست و این که در شفاعت دنیوى مجرم به دنبال شفیع مى رود و در شفاعت اخروى، خدا به شفیع دستور مى دهد که شفاعت کند مى توان پاسخ سؤال دریافت کرد.
زیرا همان طور که گفته شد شفاعت حدودى دارد، یکى از مرزهاى آن، حفظ پیوند ایمانى با خدا و پیوند روحى با شفیع است. خود این کار یک نوع سعى و کوشش انسان در این دنیا است که در روز رستاخیز از آن بهره مى گیرد. اگر شفاعت شفیعى نصیب کسى مى شود، به خاطر یک رشته روحیات و اعمالى است که در این دنیا داشته و شایسته شفاعت گشته است و اگر نصیب دیگر انسان ها نمى شود، به خاطر این است که آنان این نوع زمینه ها را در دنیا فراهم نکرده اند. فراهم سازى زمینه در دنیا سعى انسان است که در آخرت از آن میوه مى چیند.
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت از مشاطه نرنجیم که زشتیم