وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com

اسلاید شو

جهت مشاهده فیلم و ویدیوهای مذهبی روی تصویر فوق کلیک نمایید

روضه مصیبت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۳ ب.ظ

مسلم بن عقیل، مردی خردمند، آگاه، شجاع و جوان مرد بود...


در حریم فرزند برومند عقیل


ابوطالب، عموی بزرگوار پیامبر و بزرگ مکه و طایفه بنی هاشم، چهار پسر داشت به نام های: عقیل، طالب، جعفر و علی علیه السلام.


مسلم، فرزند عقیل بود و عقیل نیز فرزند بزرگ ابوطالب. با این حساب، مسلم بن عقیل، برادرزاده علی بن ابی طالب علیه السلام و پسر عموی سید الشهدا علیه السلام است. او نیز مانند همه افراد این خاندان که بزرگوار، کریم، شجاع، پاک و با شخصیت بودند، از برجسته ترین خصلت های انسانی برخوردار بود و در میان جوانان بنی هاشم، یکی از رشیدترین و مۆمن ترین چهره ها به شمار می رفت.

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله او و پدرش را ستوده است. در سخنی که از عقیل و پدرش یاد می کند، از مسلم هم ستایش می کند و خطاب به علی علیه السلام می فرماید: «فرزند او (مسلم) کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مۆمنان بر او شک می ریزد و فرشتگان مقرّب پروردگار بر او درود می فرستند».

 

همواره در کنار عترت

مسلم بن عقیل، مردی خردمند، آگاه، شجاع و جوان مرد بود. فضیلت های اخلاقی او از همه جنبه های زندگی اش آشکار است. او به راستی خون امیرمۆمنان علی علیه السلام و حمزه و جعفر و حسین علیه السلام را در رگ های خویش داشت. مسلم و خاندان او از صدر اسلام، در تمامی حوادث در کنار عترت پیامبر، بودند. عنایت ویژه خاندان وحی و نبوّت به این جوان هاشمی، بی دلیل نیست و این، برگرفته از مقام والای او در نظر پیامبر و اهل بیت پاک اوست.

 

شجاعت و رشادت

فراگیری علوم و معارف از مکتب امام علی علیه السلام، مجاهدی مقاوم از مسلم ساخته بود که شجاعتش را همگان می ستودند. بلاذری، تاریخ نگار معروف در این باره می نویسد: «مسلم بن عقیل، از مردترین فرزندان عقیل و شجاع ترین آنان بود.» واقدی نیز مسلم بن عقیل را همراه برخی از بنی هاشم در شمار فاتحان شهر بهنسا دانسته است. بر اساس همین شایستگی ها و رشادت های وصف ناپذیر مسلم بود که حضرت علی علیه السلام، او را به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبداللّه بن جعفر، به فرماندهی جناح راست سپاه خود در صفّین گمارد. این انتصاب، به خوبی نشان دهنده تأیید شایستگی و شجاعت او از سوی امیرمۆمنان علی علیه السلام است.

 

شایسته ترین فرد

در مدت اقامت امام حسین علیه السلام در مکه، حدود دوازده هزار نامه از کوفه برای ایشان فرستاده شد. امام در پاسخ دادن نامه ها درنگ می کرد، ولی پس از رسیدن آخرین نامه، از جای برخاست و میان رکن و مقام، دو رکعت نماز به جا آورد و از خداوند متعالی، نیکی طلبید. سپس مسلم بن عقیل را که برای سفر به کوفه برگزیده بود، نزد خود فراخواند و پاسخ نامه اهالی کوفه را به دستش سپرد و به سوی کوفه فرستاد. همچنین مسلم را به تقوا و پنهان داشتن امور و مهربانی و مدارا با مردم سفارش کرد.

گزینش مسلم بن عقیل به نمایندگی امام، بیانگر سیرت و سیاست والای امام حسین علیه السلام است که شخصی شجاع، خردمند، کارآزموده و آگاه به زمان را به کوفه می فرستد تا با مشاهده احوال آن دیار، شرایط را برای سفر امام به کوفه بررسی و آن حضرت را در تصمیم گیری راهنمایی کند.

 

مورد اعتماد معصوم

امام حسین علیه السلام، شخصیت مسلم را برای اهالی کوفه این گونه معرفی می کند: «من، برادر، پسر عمو و مورد اعتماد خاندانم را به سوی شما می فرستم.» این سخن امام، نشان دهنده اوج احترام آن حضرت به مقام والای مسلم بن عقیل است که عمر پربرکتش را در پیروی از ولایت و استواری دین حق گذراند. همچنین ایشان در وداع خویش با مسلم پیش از سفر به کوفه، در سخنی ژرف به او می فرماید: «من تو را به سوی کوفه می فرستم و آنچه را خدا درباره تو دوست می دارد و مورد رضایت اوست، انجام خواهم داد و امیدوارم من و تو در درجه شهیدان قرار گیریم» .

 

غریب کوفه

مسلم، شب هنگام و پنهان از چشم مردم، وارد کوفه شد و بنا بر برخی نقل ها، به خانه مسلم بن عوسجه یا مختار بن ابوعبیده ثقفی رفت. به تدریج، شیعیان از حضور او در کوفه آگاه شدند و از هر سو به دیدن او آمدند و با او بیعت کردند، به گونه ای که شمار بیعت کنندگان به هیجده هزار نفر رسید. مزدوران بنی امیه با خبردار شدن از این موضوع، هر یک به شیوه ای، وضعیت کوفه را به یزید بن معاویه در شام گزارش دادند و او را از انسجام یافتن نهضت حسینی در کوفه ترساندند. به همین دلیل، یزید، عبیداللّه بن زیاد را به حکومت کوفه گماشت.

با ورود عبیداللّه به کوفه، عرصه بر مسلم و شیعیان سخت گردید. عبیداللّه با نیرنگ، فریب کاری و زر خرید کردن مردم کوفه، موفق شد بزرگان کوفه را که یاور مسلم بودند، زندانی یا شهید کند و گروهی را نیز با وعده های پوچ و گاه تهدید از اطراف مسلم دور سازد.

سیاست فریب و نیرنگ عبیداللّه به بار نشست و مسلم تنها و بی یاور گردید. شب هنگام تنها سی نفر از آن جمعیت انبوه به مسلم بن عقیل وفادار مانده بودند. مسلم، نماز مغرب را به جای آورد و سپس به سوی منطقه ای که قبیله کَنده در آنجا سکونت داشتند، حرکت کرد. هنوز به آنجا نرسیده بود که تنها ده نفر او را همراهی می کردند و هنگامی که بازگشت، تنهای تنها بود و در میان کوچه های کوفه، بی هدف حرکت می کرد. در این هنگام، خانه زنی نیکوکار به نام طوعه را پناه گاه خویش ساخت. طوعه فرزندی بدکار داشت که با آگاه شدن از وجود مسلم در خانه اش، مزدوران عبیداللّه بن زیاد را آگاه ساخت. سرانجام پس از به هلاکت رسیدن شماری از کارگزاران عبیداللّه به دست مسلم، این شیر بیشه اسلام را پس از عمری مجاهدت و ایثارگری، مظلومانه و غریبانه همچون سرورش حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسانیدند و جسم پاکش را از بام دارالاماره به پایین انداختند.


منابع:

نوشته ای از مهدی خویی

مسلم بن عقیل (سفیر انقلاب کربلا)، جواد محدّثی


فیس بوک

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به اداره کل دانش

 

        مسلم ‏بن عقیل کیست؟

مسلم ‏بن عقیل کیست؟


روح بزرگ انسانهاى خود ساخته و پاک به دیگران هم، پاکى و ایمان مى‏آموزد. صداقت و فداکارى ایثارگران در راه خدا الهام بخش تعهد و فداکارى است. حماسه‏هاى جهاد و شهادت مردان بزرگ اسلام، مجاهد ساز و شهید پرور است. عظمت انسانى چهره‏هاى پرفروغ تاریخ خونبار ما اسوه همه کسانى است که در زندگى به هدفهایى والاتر از خوردن و خوابیدن اعتقاد دارند و ارزشهاى متعالى را مى‏جویند. انسانهاى نمونه از نظر ایمان، اخلاق، شهامت، جوانمردى و استقامت، همیشه زینت تاریخ بوده و هستند.


«مسلم بن عقیل‏» یکى از این چهره‏هاست. شنیدن نام این انسان والا و سرباز فداکار راه حق، یاد آور همه خوبیها، رشادتها و جوانمردیهاست;

حماسه مسلم‏بن عقیل در کوفه، پیش درآمدى بر نهضت عظیم عاشورا بود; و خود مسلم، پیشاهنگ نهضت‏سیدالشهدا علیه‏السلام و سفیر انقلاب کربلا و پیشمرگ حماسه تاریخ‏ساز و جاویدان عاشورا بود.

 

چهره ای تابناک بر جبین خاندان ابوطالب

در میان جوانان برومند «بنى‏هاشم‏» مسلم، فرزند عقیل یکى از چهره‏هاى تابناک و شخصیت هاى بارز، به شمار مى‏رفت. «عقیل‏» برادر حضرت على علیه السلام و دومین فرزند ابوطالب بود. در ترسیم زیر رابطه نسبى مسلم، آشکارتر است:

ابوطالب: - طالب - عقیل - مسلم - جعفر - على - حسین بن على .

مسلم‏بن عقیل، برادرزاده امیرالمۆمنین علیه السلام و پسر عموى حسین ‏بن على علیه السلام بود. دودمانى که مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى که شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شکل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تکامل معنوى و حماسى مسلم فراهم کرد.

از آغاز کودکى، در میان جوانان بنى‏هاشم بخصوص در کنار امام حسن و امام حسین علیهما السلام بزرگ شد و کمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درس هاى حماسه و ایثار و شجاعت را بخوبى فرا گرفت. اجداد مسلم کسانى، چون «ابوطالب‏» و «فاطمه بنت اسد» بودند که در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و دلاورى را به ارث مى‏گذاشتند و مسلم، شاخه‏اى پربار از این اصل و تبار بود; و بنا به اصل وراثت،خصلتهاى برجسته را از نیاکان خود به ارث برده بود. (اشاره است‏ به سخن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در فتح مکه سال 8 هجرى که فرمودند: «اگر همه مردم از نسل ابوطالب بودند، همه شجاع مى‏بودند.»)

مسلم در زمان حضرت امیر علیه السلام نوجوانى رشید و پاک بود که به افتخار دامادى آن حضرت نایل شد و با یکى از دختران امام به نام «رقیه‏» ازدواج کرد. این وصلت‏بر میزان فضیلت هاى مسلم افزود و او را بیشتر در محور «حق‏» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.

شناسنامه مسلم را، پیش از آن که از نیاکان و سرزمین وقبیله جستجو کنیم، باید در فکر، عمل و زندگانى‏اش بیابیم; این بهترین معرف مسلم است.

مسلم، در دوران خلافت امام على علیه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس‏ از شهادت آن امام، هرگز از حق که در خاندان او و امامت ‏دو فرزندش، حسنین علیهما السلام تجسم پیدا کرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاکش را بر این آستان فدا کرد.

 

شجاعت و شهامت

علامه مجلسی در مورد شجاعت مسلم بن عقیل می نویسد: مسلم بن عقیل در میان هم سن و سالان خویش به شجاعت و سخاوت مشهور و به کثرت دانش و خرد شناخته شده بود.

 

مسلم از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

شیخ صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می کند که علی بن ابی طالب علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: آیا شما عقیل را دوست داری؟! فرمودند: آری ، من عقیل را از دو جهت دوست دارم؛

اول: عقیل را برای وجود خودش دوست می دارم.

دوم: به جهت این که ابوطالب او را دوست داشت، دوستش می دارم. فرزند همین عقیل در راه دوستی فرزند تو فدا می شود و چشمان مۆمنین برای او گریان خواهد شد و ملائکه بر او درود می فرستند.

آنـگـاه رسـول خـدا صلی الله علیه و آله گـریـسـت به طورى که اشک بر سینه مبارکشان جارى شـد؛ و سـپـس فـرمودند: خدایا، از آنچه پس از من بر سر خاندانم مى آید به تو شکایت مى کنم.


منابع:

آشنایى با اسوه‏ها - مسلم بن عقیل ـ جواد محدثى

مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی حوزه علمیه قم

سایت ولیعصر (عج)


فیس بوک

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به اداره کل دانش آم

 

        اولین سردار قافله عشق

اولین سردار قافله عشق


«مسلم بن عقیل علیه السلام » کیست؟ او که در عرفه شهید شد تا دعاى عرفه مولى الکونین را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند.


«مسلم» تجسمى از ارزش هاى والاى مکتب؛ الگو و اسوه اى از یک جوانمرد سلحشور و انقلابى پاکباخته و دل به راه خدا داده و سر به راه دوست سپرده و قدم در راه حق نهاده و با شهادت به معراج قرب پروردگار رسیده است.

درباره «مسلم بن عقیل»، چه مى توان گفت، جز بیان صداقت و رشادت و ایمانش؟ و چه مى توان نوشت، جز فداکارى و حماسه و آزادگى اش، و چه مى توان شنید جز عمل به وظیفه و اطاعت از امام و جهاد در راه حق تا مرز شهادت.

 

شناخت اجمالی مسلم علیه السلام

وقتی می خواهیم درباره شخصیت افراد بررسی کنیم در دو نوع نگاه متفاوت، جایگاه آنها را بررسی می کنیم یکی، حسب و نسب و به قول امروزی ها شناسنامه و شجره نامه آنان که مثلا چند سال عمر کرده اند و در چه سالی متولد شده اند و کی به شهادت رسیده اند و ...، نگاه دوم به شخصیت حقیقی و فضائل و مکارم روحی و اخلاقی آنها است. حضرت مسلم بن عقیل شخصیتی عظیم و بزرگ است، ایشان در کنار خاندان رسالت و اهل بیت علیهم السلام رشد پیدا کرده اند و هم برادرزاده امیر المومنین علیه السلام هستند و هم داماد ایشان بوده است و جایگاه بسیار رفیعی داشته و دارند.

مسلم بن عقیل با امام حسن و امام حسین علیهما السلام پیوند نَسَبی داشت، اما پس از آن که افتخار یافت داماد امیرمۆمنان علیه السلام شود و یکی از دختران آن حضرت را به نام «رقیه» به همسری بگیرد، این پیوند مستحکم تر گشت و بر موقعیت او افزوده شد.

مسلم، در دوران امام علی علیه السلام جوانی رشید و پاک بود و به نقل برخی تواریخ، در دوران خلافت امیرالمۆمنین علیه السلام، عهده دار برخی منصب های نظامی در سپاه آن حضرت بود و در جنگ صفین حضور داشت و در کنار امام حسن و امام حسین علیهما السلام و عبدالله بن جعفر، مأموریتی در جناح راست لشکر اسلام بر دوش داشت.

مسلم بن عقیل، پس از شهادت امیرمۆمنان علی علیه السلام، سربازی فرمان بردار در خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام بود و در دوران ده ساله امامت آن حضرت، در جهت اهداف متعالی اهل بیت علیهم السلام، ایفای نقش می کرد. پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام، این فرمان برداری را در خدمت حضرت امام حسین علیه السلام ادامه داد، تا آن که قضایای کربلا پیش آمد و اوج فضایل و ایمان و شجاعت این شخصیت بزرگوار نمایان گشت.

 

نقش تاریخی مسلم علیه السلام

مسلم بن عقیل در تاریخ اسلام و حادثه بزرگ عاشورا با گذشت هزار و 400 سال هنوز یکی از مبارزان تاریخ و شخصیت های ارزنده تشیع و اسلام محسوب می شوند و این بعد زندگی حضرت قابل بررسی است و زمینه های فرهنگی، سیاسی که در آن دوران مطرح بوده، نقش مسلم را بارز کرده است.

 

پیش گام نهضت عاشورا

پس از مرگ معاویه در سال شصت هجری و روی کار آمدن یزید، از همه مردم بیعت گرفتند و با تطمیع یا تهدید، اوضاع را به نفع یزید سامان دادند. از جمله کسانی که حاضر به بیعت با فرد بی صلاحیتی همچون یزید بن معاویه نشد، حسین بن علی علیه السلام بود، اما به دلیل این که می خواستند به زور از او بیعت بگیرند، به ناچار و برای اعتراض به خلافت ظالمانه و نامشروع یزید، مدینه را ترک کرد و با خانواده و جمعی از خویشاوندانش به مکه رفت و بیش از چهار ماه در آن جا ماند و در این مدت، به بیان اهداف خود و افشای ستم ها و انحرافات بنی امیه پرداخت و با نامه هایی که به کوفه و بصره می نوشت، آنان را به حمایت خویش در راه مبارزه با طاغوت شام فرا می خواند.

مردم کوفه نامه ها و طومارهای متعددی به آن حضرت نوشتند و از امام دعوت کردند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر عهده بگیرد. تعداد نامه ها با امضاهای فراوان به هزاران مورد می رسید که از آن حضرت می خواستند با پشتیبانی مردم، یزید را از خلافت خلع کند.

امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت به دعوت ها و اصرارهای شیعیان کوفه پاسخ مثبت دهد، اما برای این که ارزیابی دقیق تری از اوضاع کوفه و آمادگی مردم داشته باشد، ابتدا نماینده ویژه ای فرستاد تا وضع مردم را به آن حضرت گزارش دهد؛ این نماینده، کسی جز «مسلم بن عقیل» نبود.

 

چرا مسلم بن عقیل علیه السلام؟

ممکن است به ذهن بیایید چرا امام علیه السلام حضرت ابالفضل علیه السلام را نفرستاند؟ یا چرا بعضی دیگر از شخصیت هایی که با ایشان بوده است را نفرستادند؟

برای پاسخ به این سئوال باید متوجه این نکته باشیم امام حسین علیه السلام طراحی حرکتی برای قیام دینی خود انجام داده بودند و با وجود تمام توانمندی های حضرت عباس علیه السلام، متوجه این معنی بودند که در طرح کلی این حرکت، هر مهره ای جایگاه ویژه خودش را دارد و باید نقش خود را بازی کند؛ بطور مثال؛ حضرت زینب علیهاالسلام باید پیامبر کربلا باشد و ابوالفضل علیه السلام باید علمدار کربلا باشد و علی اصغر علیه السلام نماد مظلومیت کربلا باشد و لذا امام با آن بصیرت بالا و علم به حقائق عالم، تشخیص داد که مسلم بهترین شخصیتی است که می تواند این نقش را ایفا کند و می تواند کوفیان را قانع کند و پیام امام را برساند و شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم کوفه را به خوبی درک کند، لذا مسلم انتخاب شد که پیام امام را به کوفیان برساند.

کوفه یک شهر ناهمگون بود و از لحاظ فرهنگی معروف است به شهر هزار رنگ و جالب اینجاست که این شعار بعد از انقلاب اسلامی هم معروف شد که «ما اهل کوفه نیستیم ...».

با توجه به این نکات، زمانی که حضرت مسلم به کوفه می رود به دلیل خاطرات شیرینی که مردم از امام علی علیه السلام و حکومت ایشان دارند و به دلیل خلاء قدرتی که کوفه دارد و به دهها دلیل دیگر در ابتدا اهل آن دیار به خوبی از مسلم استقبال می کنند، به طوری که در تاریخ آمده است، 18 هزار نفر با مسلم بیعت می کنند، لذا مسلم که حس می کند کل مردان شهر با او بیعت کرده اند و شرایط را مساعد می بینند، نامه ای به حضرت اباعبدالله علیه السلام می نویسد و می گوید:

از نظر من شرایط مساعد است و می توانید به کوفه بیائید.

مسلم این نامه را می نویسد اما در کوفه، افرادی دلبستگان حکومت اموی و معاویه بودند و میانه ای با امام حسین علیه السلام نداشتند، نامه ای به یزید نوشتند و گفتند: اگر کسی را به کوفه نفرستی کوفیان همه به سمت حسین بن علی می روند و بزودی شاهد حکومت حسین خواهی بود.

یزید با توجه به این مسائل بلافاصله نزدیکترین شخصیتی که می توانست در کوفه نقش ایفا بکند یعنی عبیدالله بن زیاد را به سمت کوفه فرستاد و عبید الله بن زیاد هم با شناختی که از کوفه و مردم کوفه داشت به سرعت با حربه تطمیع و تهدید مردم کوفه، کاری کرد که در زمان محدودی، همه کسانی که با مسلم بیعت کرده بودند عقب نشینی کردند، بسیاری از ایشان به سمت یزید رفتند و بعضی هم در کنج عزلت رفتند و به ناگاه پشت مسلم را خالی کردند و در این بین جناب مسلم بن عقیل را دستگیر کردند و به نحو بسیار دلخراشی او را به شهادت رساندند.


منابع:

سایت حوزه

سایت ولیعصر (عج)

 

        مسلم؛ سفیر عشق

اولین سردار قافله عشق


«مسلم بن عقیل علیه السلام » کیست؟ او که در عرفه شهید شد تا دعاى عرفه مولى الکونین را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند.


«مسلم» تجسمى از ارزش هاى والاى مکتب؛ الگو و اسوه اى از یک جوانمرد سلحشور و انقلابى پاکباخته و دل به راه خدا داده و سر به راه دوست سپرده و قدم در راه حق نهاده و با شهادت به معراج قرب پروردگار رسیده است.

درباره «مسلم بن عقیل»، چه مى توان گفت، جز بیان صداقت و رشادت و ایمانش؟ و چه مى توان نوشت، جز فداکارى و حماسه و آزادگى اش، و چه مى توان شنید جز عمل به وظیفه و اطاعت از امام و جهاد در راه حق تا مرز شهادت.

 

شناخت اجمالی مسلم علیه السلام

وقتی می خواهیم درباره شخصیت افراد بررسی کنیم در دو نوع نگاه متفاوت، جایگاه آنها را بررسی می کنیم یکی، حسب و نسب و به قول امروزی ها شناسنامه و شجره نامه آنان که مثلا چند سال عمر کرده اند و در چه سالی متولد شده اند و کی به شهادت رسیده اند و ...، نگاه دوم به شخصیت حقیقی و فضائل و مکارم روحی و اخلاقی آنها است. حضرت مسلم بن عقیل شخصیتی عظیم و بزرگ است، ایشان در کنار خاندان رسالت و اهل بیت علیهم السلام رشد پیدا کرده اند و هم برادرزاده امیر المومنین علیه السلام هستند و هم داماد ایشان بوده است و جایگاه بسیار رفیعی داشته و دارند.

مسلم بن عقیل با امام حسن و امام حسین علیهما السلام پیوند نَسَبی داشت، اما پس از آن که افتخار یافت داماد امیرمۆمنان علیه السلام شود و یکی از دختران آن حضرت را به نام «رقیه» به همسری بگیرد، این پیوند مستحکم تر گشت و بر موقعیت او افزوده شد.

مسلم، در دوران امام علی علیه السلام جوانی رشید و پاک بود و به نقل برخی تواریخ، در دوران خلافت امیرالمۆمنین علیه السلام، عهده دار برخی منصب های نظامی در سپاه آن حضرت بود و در جنگ صفین حضور داشت و در کنار امام حسن و امام حسین علیهما السلام و عبدالله بن جعفر، مأموریتی در جناح راست لشکر اسلام بر دوش داشت.

مسلم بن عقیل، پس از شهادت امیرمۆمنان علی علیه السلام، سربازی فرمان بردار در خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام بود و در دوران ده ساله امامت آن حضرت، در جهت اهداف متعالی اهل بیت علیهم السلام، ایفای نقش می کرد. پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام، این فرمان برداری را در خدمت حضرت امام حسین علیه السلام ادامه داد، تا آن که قضایای کربلا پیش آمد و اوج فضایل و ایمان و شجاعت این شخصیت بزرگوار نمایان گشت.

 

نقش تاریخی مسلم علیه السلام

مسلم بن عقیل در تاریخ اسلام و حادثه بزرگ عاشورا با گذشت هزار و 400 سال هنوز یکی از مبارزان تاریخ و شخصیت های ارزنده تشیع و اسلام محسوب می شوند و این بعد زندگی حضرت قابل بررسی است و زمینه های فرهنگی، سیاسی که در آن دوران مطرح بوده، نقش مسلم را بارز کرده است.

 

پیش گام نهضت عاشورا

پس از مرگ معاویه در سال شصت هجری و روی کار آمدن یزید، از همه مردم بیعت گرفتند و با تطمیع یا تهدید، اوضاع را به نفع یزید سامان دادند. از جمله کسانی که حاضر به بیعت با فرد بی صلاحیتی همچون یزید بن معاویه نشد، حسین بن علی علیه السلام بود، اما به دلیل این که می خواستند به زور از او بیعت بگیرند، به ناچار و برای اعتراض به خلافت ظالمانه و نامشروع یزید، مدینه را ترک کرد و با خانواده و جمعی از خویشاوندانش به مکه رفت و بیش از چهار ماه در آن جا ماند و در این مدت، به بیان اهداف خود و افشای ستم ها و انحرافات بنی امیه پرداخت و با نامه هایی که به کوفه و بصره می نوشت، آنان را به حمایت خویش در راه مبارزه با طاغوت شام فرا می خواند.

مردم کوفه نامه ها و طومارهای متعددی به آن حضرت نوشتند و از امام دعوت کردند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر عهده بگیرد. تعداد نامه ها با امضاهای فراوان به هزاران مورد می رسید که از آن حضرت می خواستند با پشتیبانی مردم، یزید را از خلافت خلع کند.

امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت به دعوت ها و اصرارهای شیعیان کوفه پاسخ مثبت دهد، اما برای این که ارزیابی دقیق تری از اوضاع کوفه و آمادگی مردم داشته باشد، ابتدا نماینده ویژه ای فرستاد تا وضع مردم را به آن حضرت گزارش دهد؛ این نماینده، کسی جز «مسلم بن عقیل» نبود.

 

چرا مسلم بن عقیل علیه السلام؟

ممکن است به ذهن بیایید چرا امام علیه السلام حضرت ابالفضل علیه السلام را نفرستاند؟ یا چرا بعضی دیگر از شخصیت هایی که با ایشان بوده است را نفرستادند؟

برای پاسخ به این سئوال باید متوجه این نکته باشیم امام حسین علیه السلام طراحی حرکتی برای قیام دینی خود انجام داده بودند و با وجود تمام توانمندی های حضرت عباس علیه السلام، متوجه این معنی بودند که در طرح کلی این حرکت، هر مهره ای جایگاه ویژه خودش را دارد و باید نقش خود را بازی کند؛ بطور مثال؛ حضرت زینب علیهاالسلام باید پیامبر کربلا باشد و ابوالفضل علیه السلام باید علمدار کربلا باشد و علی اصغر علیه السلام نماد مظلومیت کربلا باشد و لذا امام با آن بصیرت بالا و علم به حقائق عالم، تشخیص داد که مسلم بهترین شخصیتی است که می تواند این نقش را ایفا کند و می تواند کوفیان را قانع کند و پیام امام را برساند و شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم کوفه را به خوبی درک کند، لذا مسلم انتخاب شد که پیام امام را به کوفیان برساند.

کوفه یک شهر ناهمگون بود و از لحاظ فرهنگی معروف است به شهر هزار رنگ و جالب اینجاست که این شعار بعد از انقلاب اسلامی هم معروف شد که «ما اهل کوفه نیستیم ...».

با توجه به این نکات، زمانی که حضرت مسلم به کوفه می رود به دلیل خاطرات شیرینی که مردم از امام علی علیه السلام و حکومت ایشان دارند و به دلیل خلاء قدرتی که کوفه دارد و به دهها دلیل دیگر در ابتدا اهل آن دیار به خوبی از مسلم استقبال می کنند، به طوری که در تاریخ آمده است، 18 هزار نفر با مسلم بیعت می کنند، لذا مسلم که حس می کند کل مردان شهر با او بیعت کرده اند و شرایط را مساعد می بینند، نامه ای به حضرت اباعبدالله علیه السلام می نویسد و می گوید:

از نظر من شرایط مساعد است و می توانید به کوفه بیائید.

مسلم این نامه را می نویسد اما در کوفه، افرادی دلبستگان حکومت اموی و معاویه بودند و میانه ای با امام حسین علیه السلام نداشتند، نامه ای به یزید نوشتند و گفتند: اگر کسی را به کوفه نفرستی کوفیان همه به سمت حسین بن علی می روند و بزودی شاهد حکومت حسین خواهی بود.

یزید با توجه به این مسائل بلافاصله نزدیکترین شخصیتی که می توانست در کوفه نقش ایفا بکند یعنی عبیدالله بن زیاد را به سمت کوفه فرستاد و عبید الله بن زیاد هم با شناختی که از کوفه و مردم کوفه داشت به سرعت با حربه تطمیع و تهدید مردم کوفه، کاری کرد که در زمان محدودی، همه کسانی که با مسلم بیعت کرده بودند عقب نشینی کردند، بسیاری از ایشان به سمت یزید رفتند و بعضی هم در کنج عزلت رفتند و به ناگاه پشت مسلم را خالی کردند و در این بین جناب مسلم بن عقیل را دستگیر کردند و به نحو بسیار دلخراشی او را به شهادت رساندند.


منابع:

سایت حوزه

سایت ولیعصر (عج)

 

        مسلم، آزاده ای در بند

 

مسلم؛ سفیر عشق

 

درباره مسلم پسر عقیل علیهماالسلام

مسلم بن عقیل علیه السلام، یکى از درخشان ترین چهره هاى نهضت حسینى بود که براى ارزیابى زمینه قیام، به وسیله امام حسین علیه السلام به کوفه اعزام شد. کنیه مسلم، ابو داوود و لقبش، محدّث بوده است. وى به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شباهت داشت و شجاع ترین فرزند عقیل بن ابى طالب، شمرده مى شد.

مادر مسلم علیه السلام، کنیزى به نام حُلَیَّه از اسیران شام بوده است که پدرش عقیل، او را خریده بود. بر پایه گزارش طبرى، مسلم علیه السلام در کوفه متولّد شده است. این گزارش، در کنار گزارش هاى دیگر که وى را از یاران امام على علیه السلام و در جنگ صِفّین از فرماندهان جناح راست پیاده نظام لشکر ایشان شمرده اند، حاکى از آن است که عقیل، سال ها قبل از آمدن امام على علیه السلام به کوفه، در این شهر، زندگى مى کرده است و شاید یکى از عللى که امام حسین علیه السلام، مسلم را به نمایندگى از جانب خود به کوفه اعزام کرد، آشنایى او با مردم آن شهر باشد.

مسلم، داماد امیرمؤمنان علیه السلام بود و نام همسرش در برخى منابع، رُقَیّه و در برخى دیگر، امّ کلثوم گزارش شده است که احتمالاً کنیه او رقیّه باشد. وى، دو فرزند به نامهاى عبداللّه و على داشت که عبداللّه در کربلا به شهادت رسید. فرزندان دیگرى نیز از وى، گزارش شده است.(1) به هر حال، تصریح شده که نسلى از وى، باقى نمانده است.

چند تن از برادران مسلم علیه السلام نیز در کربلا حضور داشته اند [که همگی] به شهادت رسیدند.(2)

 

ورود مسلم به کوفه

مسلم، از مکّه در نیمه ماه رمضان، بیرون رفت و در پنجم شوّال به کوفه رسید و در این زمان، امیر کوفه، نعمان بن بشیر انصارى بود.(3)

 

محل اقامت مسلم در کوفه

طبق دستور العمل امام حسین علیه السلام(4)، مسلم مى بایست خانه «هانى» را به عنوان محلّ اقامت و مرکز مدیریت و فرماندهى نهضت، انتخاب مى کرد؛ امّا غالب گزارش ها، حاکى از آن است که مسلم، وارد خانه مختار ثقفى شد.(5) و نیز گفته شده که در خانه مسلم بن عَوسَجه ، اقامت گُزید.

به نظر مى رسد حکمت ورود مسلم به خانه هایى غیر از خانه اى که امام علیه السلام معیّن کرده بود، این بوده که جایگاه اصلىِ اقامتش پنهان بمانَد و در نهایت، مرکز فرماندهى خود را در جایى که امام علیه السلام معیّن کرده بود (یعنى خانه هانى) مستقر نماید. همین اقدام، سبب شد که پس از تسلّط نسبى ابن زیاد بر کوفه، محلّ اختفاى مسلم، مشخّص نباشد. لذا ابن زیاد، تنها از طریق نفوذ دادنِ شخصى به نام مَعقِل به تشکیلات مخفى مسلم، توانست محلّ اقامت وى را کشف نماید.(6)

 

نامه مسلم به امام علیه السلام براى آمدن به کوفه

تاریخ طبرى به نقل از جعفر بن حذیفه طایى می نویسد: مسلم بن عقیل وقتى به خانه هانى بن عروه نقل مکان کرد و هجده هزار نفر با او بیعت کردند نامه اى را به همراه عابس بن ابى شَبیبِ شاکرى(7) براى حسین علیه السلام فرستاد به این مضمون:

أمّا بَعدُ، فَإِنَّ الرّائِدَ لا یَکذِبُ أهلَهُ و قَد بایَعَنی مِن أهلِ الکوفَةِ ثَمانِیَةَ عَشَرَ ألفا، فَعَجِّلِ الإِقبالَ حینَ یَأتیکَ کِتابی؛ فَإِنَّ النّاسَ کُلَّهُم مَعَکَ، لَیسَ لَهُم فی آلِ مُعاوِیَةَ رَأیٌ ولا هَوىً، وَالسَّلامُ.

«امّا بعد، به راستى که رائد، به بستگانش دروغ نمى گوید.(8) از کوفیان، هجده هزار نفر با من بیعت کرده اند. چون نامه ام به شما رسید، در آمدن، شتاب کنید. حقیقتا تمام مردم با شمایند. آنان نسبت به خاندان معاویه هیچ گونه میل و نظرى ندارند. والسلام!»(9)

 

دعوت مسلم از نیروهایش و حرکت به سوى قصر

تاریخ طبرى به نقل از عبداللّه بن خازم می نویسد: به خدا سوگند، من فرستاده پسر عقیل به قصر (دار الحُکومه) بودم تا ببینم کار هانى به کجا می انجامد. وقتى دیدم هانى کتک خورد و زندانى شد، بر اسبم سوار شدم و اوّلین کسى بودم که خبر را به مسلم دادم. مسلم به من دستور داد یارانش را فرا بخوانم. خانه هاى اطراف، پُر از آنان شد؛ چرا که هجده هزار نفر با او بیعت کرده بودند و در خانه ها[ى اطراف]، چهار هزار مرد، حضور یافتند.

مسلم به من دستور داد: فریاد کن «یا منصورُ ! أَمِتْ». من هم فریاد زدم: «یا منصورُ! أَمِتْ»(10). مردمان هم فریاد مى کردند و جمعیت بسیارى، گرد مسلم اجتماع کردند. آن گاه به سمت قصر حرکت کرد. وقتى خبر به ابن زیاد رسید، در قصر پناه گرفت و درها را بست.(11)

 

پراکنده شدن مردم از پیرامون پسر عقیل

در أنساب الأشراف آمده است: ابن زیاد، محمّد بن اشعث بن قیس و کثیر بن شهاب حارثى و گروهى دیگر از سران را فرستاد تا مردم را از مسلم بن عقیل و حسین بن على علیه السلام جدا کنند و آنان را از یزید بن معاویه و لشکر شام و قطع بخشش هاى حکومتى و کیفر شدن بى گناه به خاطر گنهکار و حاضر به خاطر غایب، بترسانند.(12)

تاریخ طبرى به نقل از عمّار دُهْنى می نویسد: عبیداللّه به دنبال سران کوفه فرستاد و آنان را در قصر، نزد خود جمع کرد. چون مسلم به نزدیک قصر رسید، سران کوفه [از بالاى قصر] بر افراد قبیله هاى خود، اشراف پیدا کرده، برایشان سخن مى گفتند و آنان را باز مى گرداندند.(13)

همین منبع به نقل از مُجالد بن سعید می نویسد: زن، نزد پسر و برادرش مى آمد و مى گفت: «برگرد. دیگران هستند» و مرد، نزد فرزند و برادرش مى آمد و مى گفت: «فردا لشکر شام مى رسد؛ با جنگ و فتنه، چه خواهى کرد؟ باز گرد!» و او را با خود مى بُرد. جمعیت، یکسره پریشان و پراکنده مى شدند، تا این که شب هنگام، همراه مسلم، جز سى نفر در مسجد، باقى نماندند و به هنگام نماز مغرب، جز سى نفر با او نماز نگزاردند.(14)

مروج الذهب می نویسد: به هنگام شب، کمتر از صد نفر، همراه مسلم بودند. مسلم، چون دید که مردم از اطرافش پراکنده مى شوند، به سمت درهاى کِنده [ که از مسجد به طرف خانه هاى قبیله کِنده باز مى شدند]، رفت و چون به درها[ى مسجد] رسید، جز سه نفر، کسى با او نبود و وقتى از مسجد بیرون آمد، هیچ کس باقى نمانده بود. مسلم، سرگردان ماند و نمى دانست کجا برود و کسى را نیافت که راه را به او نشان دهد.(15)

 

پی نوشت:

1. مانند: مسلم بن مسلم و عبد العزیز بن مسلم. در بعضى نقل ها ، سه فرزند براى مسلم ذکر کرده اند: عبد اللّه ، 26 ساله (چهارده ساله که بعید است) بر پایه گزارش شمارى از منابع ، وى پس از على اکبر علیه السلام به شهادت رسیده است، محمّد ، دوازده ساله و عاتکه که در کربلا ، هفت ساله بود.

2. دانشنامه امام حسین علیه السلام ج4 ص329

3. مروج الذهب : ج 3 ص 64

4. کانَ الحُسَینُ علیه السلام قَدَّمَ مُسلِمَ بنَ عَقیلِ بنِ أبی طالِبٍ إلَى الکوفَةِ ، وأمَرَهُ أن یَنزِلَ عَلى هانِئِ بنِ عُروَةَ المُرادِیِّ ، ویَنظُرَ إلَى اجتِماعِ النّاسِ عَلَیهِ ، ویَکتُبَ إلَیهِ بِخَبَرِهِم . الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 458

5. أقبَلَ [مُسلِمُ بنُ عَقیلٍ] حَتّى دَخَلَ الکوفَةَ ، فَنَزَلَ فی دارِ المُختارِ بنِ أبی عُبَیدٍ . الإرشاد : ج 2 ص 41

6. دانشنامه امام حسین علیه السلام ج4 ص84-85

7. در مثیر الأحزان ، نام «قیس بن مسهر صَیداوى» هم افزوده شده است .

8. عبارت «إنّ الرائدَ لا یَکذِبُ أهلَه» ، یک ضرب المثل است و در مورد کسى به کار مى رود که وقتى سخن مى گوید ، دروغ نمى گوید. «رائد» ، به کسى مى گویند که اهل قبیله، او را به جستجوى آب و چراگاه مى فرستند.

9. تاریخ الطبری : ج 5 ص 375

10. این جمله ، شعار مسلم و یارانش بود که به همدیگر مى گفتند و به معناى «اى یارى شده ! بمیران» است . آنان با این سخن ، تفأّل به پیروزى و یارى شدن مى زدند . دانشنامه امام حسین علیه السلام ج4 ص209

11. تاریخ الطبری : ج 5 ص 368

12. أنساب الأشراف : ج 2 ص 338

13. تاریخ الطبری : ج 5 ص 35ظ

14. همان : ج 5 ص 371

15. مروج الذهب : ج 3 ص 67


فیس بوک

تمامی حقوق این وب سایت متعلق

 

        روضه مصیبت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

روضه شب اول ـ مصیبت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

 

جناب «مسلم» فرزند «عقیل بن ابی‏طالب» از بزرگان بنی‌هاشم و پسرعموی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود.

امام حسین(ع) از مدینه خارج شده و در مکه بود که نامه‌های مردم کوفه و دعوت از ایشان بسیار زیاد شد. آخرین نامه که به امام رسید و تعداد نامه‌ها به هزاران درخواست بالغ شد، امام بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خیر کرد. سپس مسلم را خواست و پاسخ کوفیان را نوشت و در آن آورد : «سخن شما این است که: "امامی نداریم، به سوی ما بیا شاید خدا به سبب تو ما را هدایت و متحد کند". من ، مسلم بن عقیل برادر و پسر عموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم، پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامه‏هایتان خواندم بزودی نزد شما خواهم آمد...».


مسلم در نیمه رمضان از مکه خارج شد و به مدینه آمد. در مسجد پیامبر 6 نماز خواند و با خانواده خود وداع کرد و با چند راهنما و همراه به سوی کوفه رفت. شرایط این سفر بسیار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم کردند و دو راهنما از تشنگی جان باختند. تا اینکه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به کوفه رسید.


مردم کوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت(ع) را بر آنان خواند گریستند. سپس 18000 نفر از اهل کوفه با مسلم بیعت کردند. در نتیجه او نیز نامه‌ای به امام(ع) نوشت و بیعت این تعداد را خبر داد و ایشان را به حرکت به سوی کوفه ترغیب نمود.


هنگامی که خبر این بیعت به «یزید بن معاویه» رسید، وی «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود مأمور کرد تا حکومت کوفه را نیز عهده‌دار گردد. عبیدالله با حیله به شهر وارد شد و حکومت را در دست گرفت و مردم را تهدید کرد. سپس «هانی بن عروه» که از بزرگان کوفه بود و مسلم بن عقیل در منزل او پناه گرفته‌ بود را زندانی و شکنجه نمود.


مسلم هنگامی که خبر شکنجه‌‌شدن هانی را شنید از کوفیان خواست که به یاریش بشتابند. مردم به او پیوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعیت شد؛ در حالیکه یاران عبیدالله بیش از پنجاه نفر نبودند.


عبیدالله چند نفر را بین قبایل مختلف کوفه فرستاد تا آنها را تهدید و تطمیع کنند و عده‌ای از اشراف که در قصر او بودند را مأمور نمود که از بام‌های دار‌الاماره مردمی که قصر را محاصره کرده‌ بودند بترسانند یا فریب دهند.


اهل کوفه هنگامی که سخن رؤسا و اشراف خود را شنیدند سست شدند. کم کم نجوای خناسان زیاد شد که هر یک به دیگری می‌گفت: «برگردیم، دیگران هستند و کفایت می‏کنند»!!


اندک اندک جمعیت از پیرامون مسلم پراکنده شد و تنها حدود03 نفر در مسجد برای یاری او باقی ماندند. مسلم که با این پیمان‌شکنی روبرو شد به همراه آن 30 نفر به سوی «ابواب کنده» حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید تنها 10 نفر همراه وی باقی مانده بودند و چون از آن منطقه عبور کرد هیچکس همراه او نبود.


مسلم غریبانه به این سو و آن سو نگاه کرد ولی حتی کسی نبود که وی را راهنمایی کند و یا در خانه‌اش او را پنهان نماید. سفیر حسین سرگردان در کوچه‌های تاریک کوفه راه می‌رفت و نمی‌دانست کجا برود.


تا اینکه به خانه‌ای رسید که پیرزنی بر در آن ایستاده بود. نام این زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود که به همراه مردم از خانه بیرون رفته بود. مسلم بر زن سلام کرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره که بیرون آمد مسلم را دید که بر در منزل نشسته است. گفت: «ای بنده خدا اگر آب نوشیدی نزد خانواده خود رو». مسلم خاموش ماند. زن ، دوباره و سه‌باره سخن خود را تکرار کرد. مسلم برخاست و گفت : «من در این شهر خانه و خانواده‌ای ندارم. من مسلم بن عقیل‌ام. این قوم به من دروغ گفتند و مرا فریب دادند و از مأمن خود بیرون آوردند». پیرزن، مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشی برایش گسترد و طعامی فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابید و در عالم رؤیا عموی خود «امیرالمؤمنین علی(ع)» را دید که به وی گفت : «بشتاب که تو فردا نزد ما خواهی بود».


از سوی دیگر، عبیدالله که پراکنده‌شدن مردم را دید جرأت پیدا کرد از قصر خارج شد و به مسجد آمد و برای پیدا کردن مسلم هزار دینار جایزه تعیین کرد.


فرزند طوعه که به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبیدالله گروهی متشکل از ده‌ها سپاهی را برای دستگیری او فرستاد.


مسلم مشغول عبادت بود که لشکریان به منزل طوعه رسیدند. هنگامی که وی صدای شیهه اسبان را شنید دعای خود را به شتاب تمام کرد و زره پوشید و به مقابله با لشکر به بیرون شتافت؛ مبادا که خانه پیرزن را بسوزانند.


مسلم که مردی جنگاور بود تعداد زیادی از نامردان کوفی را کشت.آنان دسته‌جمعی بر او حمله کردند و از بام‌ها نیز سنگ بر او می‌زدند تا سرانجام بر اثر شدت جراحات و تشنگی و نیزه‌ای که از پشت بر او فرود آمد بر زمین افتاد و اسیر شد.


(برخی از منابع نیز نقل کرده‌اند که وقتی دیدند نمی‌توانند آن جناب را دستگیر کنند با نیرنگ به وی امان دروغین دادند و از این طریق ایشان را به دارالحکومه بردند.)


مسلم بن عقیل هنگامی که دربند شد گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و شروع به گریه کرد. یکی از لشکریان از گریستن ایشان ـ با آنهمه جنگاوری ـ تعجب کرد و از سبب آن پرسید. مسلم گفت : «به خدا سوگند که از کشته‌شدن باک ندارم و برای خود گریه نمی‌کنم؛ من برای خاندان پیامبر که به اینجا می‌آیند و برای حسین و آل او گریه می‌کنم».


مسلم را به دستور عبیدالله بر بام قصر دارالاماره بردند، در حالی که تسبیح خداوند می‌گفت و استغفار می‌کرد.

 

من انتظار می‌کشم اما نمی‌کشد

غیر از طناب دار، کسی انتظار من

هم خود به روی بامم و هم آفتاب عمر

ای باغبان! بیا که خزان شد بهار من


سپس او را گردن زدند و ابتدا سرش و بعد بدنش را از بام به زیر افکندند تا مردم ببیند و آنگاه بدن مبارکش را در انظار پیمان‌شکنان کوفه آویزان کردند.

 

من از فراز بام کنم جان نثار تو

کوفی ز بام، سنگ نماید نثار من


هانی را نیز که پیر مردی 89 ساله بود را به بازار کوفه بردند و با وضعی دلخراش کشتند و به دار آویختند در حالی که یاران خود را صدا می‌کرد و هیچکس به یاری او برنخاست.


آنگاه ابن زیاد سرهای مبارک هانی و مسلم را به شام نزد یزید فرستاد. بدن مسلم ‌بن‌ عقیل اولین بدن از بنی‌هاشم بود که آویخته گشت و رأس او اولین رأسی بود که به دمشق فرستاده شد.

الا لعنة الله علی القوم الظالمین ؛ و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.1

-

پی نوشت:

1. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذکَرُوا اللّـه کَثِیراً وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ــ مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام می‏دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع مى‏شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمى‏خیزند؛ آنها که ستم کردند به زودى مى‏دانند که بازگشتشان به کجاست! (سوره مبارکه شعراء، آیه 227)

 

منابع اصلی:

1. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .

2. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378 .

3. اشعار فارسی، زبان حال هستند و سندیت قطعی ندارند. (منبع: جزوه آموزشی آداب مرثیه‌خوانی با عنوان طنین عشق ؛ تهیه و تنظیم مرتضی وافی ؛ قم: انتشارات شفق، 1380).


 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

اسلاید شو

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com