وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com

اسلاید شو

جهت مشاهده فیلم و ویدیوهای مذهبی روی تصویر فوق کلیک نمایید

دین، علوم انسانی و اخلاق

دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۲ ب.ظ

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمود فتحعلی با موضوع: "دین، علوم انسانی و اخلاق"...

 

مجموعه کارگاه های اسلامی سازی علوم انسانی

روز دوم: یکشنبه 25 دی ماه 1395

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمود فتحعلی با موضوع: "دین، علوم انسانی و اخلاق"

 (مدیر گروه کلام و فلسفه دین موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره))

موضوع: دین، علوم انسانی و اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین   و صلی الله  علی سیدنا محمد (ص) و آله الطاهرین

شادی ارواح همه شهدا از صدر اسلام، به ویژه‌ی شهدای کربلا و شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم همه یک حمد و یک صلوات قرائت بفرمایید.

خدا رو شاکرم که این توفیق به من دست داد تا خدمت سروران و اساتید خودم هستم، اگر می‌دانستم این اساتید خودم در جلسه حضور دارند، هر گز پشت این تریبون قرار بگیرم. و حتما از آنها درخواست می‌کردم که از محضرشان استفاده کنم، به هر حال شاید امتحانی باشد که خدا خواسته از بنده‌ی حقیر بگیرد.

به نظرم می‌رسد یکی از کارهای بسیار ارزنده‌ای که در این موسسه انجام گرفته، برگزاری این جلسات گفتگو باشد. فرمودند تا نزدیک ساعت ده و یک مقداری از وقت را به پرسشهایی که ایراد می‌شود، اختصاص بدهم. با این عنوان : دین و علوم انسانی و اخلاق در این یک ساعت در خدمتیم.

وقتی این عنوان را به من فرمودند، گفتم سرم نمی شود که من برای دوستان چه بگویم، برای آقایان روشن بود، که تاثیر دین در علوم انسانی و رابطه اخلاق با علوم انسانی و رابطه‌ی دین و اخلاق با علوم انسانی و اسلامی سازی علوم را در این جلسه گفتگو کنیم. ظاهرا چاره‌ای نبود، از باب اینکه برنامه شان به هم بخورد، گفتیم باشیم، که در این موضوعات صحبت کنیم.

سعی می‌کنم راجع به اخلاق صحبت کنم، گرچه شاید اگر دوستان صلاح بدانند یک نظری کلی راجع به دین و اخلاق اشاره‌ای می‌کنم و البته تاثیرش را در اسلامی سازی اشاره می‌کنم.

نکته‌ی مقدماتی دیگر، من نمی دانم دوستان چه مواد درسی گذرانده است، اما دانشجویان دکتری هستند که با سرفصل‌های متفاوت هستند، مثلا بعضی از دوستان رشته‌های اخلاق و مدیریت و اقتصاد هست. این گستردگی قلمرو مطالعاتی از جهاتی می‌تواند مفید باشد، و از بعضی جهات می‌تواند مشکل ساز باشد.

آقای تجری و آقای مطیعی و آقا سید هستند، اگر می‌دانستم این آقایان هستند بنده نمی آمدم.

در مورد اخلاق و تعریف اخلاق را مستحضر هستند، که تعاریف متعددی شده است، آن تعریف مدنظر که نسبتا کامل هست اینکه: اخلاق مجموعه‌ی ویژگی‌های منش یعنی نفس، پایدار و غیر پایدار و ویژگی‌های رفتار اختیاری انسان است. قدما در ادامه‌ی این تعریف، می‌آوردند که غایت این ویژگی‌ها‌‌، اراستن به کمال و پیراستن از رذایل بود. اما امروزه در غرب و عالم اسلامی با دقت بیشتر بررسی کردند و اسمش را اجوکیشن گذاشتند،  که یک تربیت اخلاقی هست. قدما این را داخل در اخلاق می‌کردند، و از ویژگی‌های رفتار اختیاری انسان است. مجبوریم اینها را خلاصه رد بشویم .

سه رویکرد قدیم و یک رویکرد جدید در این زمینه وجود دارد:

یک : اخلاق توصیفی، توصیف اخلاق‌‌، اقوام، انسانهای مختلف بدون هیچ داوری و ارزش گذاری

رویکرد دوم: رویکرد هنجاری: نرمن اتیکس، که خوبی و بدی و وظیفه مورد بحث قرار می‌گیرد، عدالت به چه دلیل خوب است؟ به امنیت می‌رساند، به قرب الهی می‌رساند، و .... نوعی غایت ملاک بود. یا نه عدالت نوعی وظیفه است صرف نظر از هر نتیجه‌ای که به بار می‌آورد. اینهم یک رویکرد است که رویکرد وظیفه‌ی گرایانه می‌گویند.

رویکرد سوم: از زمان ارسطو به آن ویرچول اتیکس، که اخلاق فضیلت مدار می‌گویند، شما می‌تونید صدقه بدهید و قصدتان ریا باشد، جبهه به قصد ریا، انجام دهید، یعنی کارهای خوب را با منش‌های بد انجام دهید نه تنها خوب نیستند بلکه افراد با دانستن آن ما را سرزنش می‌کند. یا مخاطبین انسان است، که ساری و جاری است، آنچه محور و اصل است، نه این است که وظیفه و نتیجه چیست؟ بلکه باید دید فاعل با چه نیتی و منش و سجیه‌ای صادر می‌کند.

این سه نوع رویکرد زیر مجموعه ی اخلاق هنجاری قرار می‌گیرد که؛ و ظیفه گرایی، غایت گرایی و فضیلت گرایی بود.

یک رویکرد مطالعاتی کلان دیگر‌‌، متا اتیکس است، مطالعات فرا اخلاقی، یعنی نگاه از بیرون به اخلاق هست. این خودش شامل چهار نوع و دسته مسئله هست. مسائل سمن تیک یعنی معناشناسی، مسائل لوجیکال‌‌، یعنی مسائل منطقی اخلاق، مسائل انتولوجیک اخلاق یعنی هستی شناختی اخلاق .

مسائل انتولیجیک، یعنی اینکه وفای به عهد و عدالت خوب است، این خوب در خارج وجود دارد؟ خوب یک مفهوم ماهوی هست؟ یا اینکه به قول دیوید هیوم خوب در خارج وجود ندارد، آنچه ما در خارج می‌بینیم، کارد و دل و روده است و کشتن بد است، کشتن را دیدیم ولی بدی ندیدیم‌‌، بدی آبجکتیو در خارج نیست. بد پسند ماست، که کشتن را نمی پسندیم. یا بد آنچه ما قرار گذاشتیم، یا بد آنچه جامعه بد می‌داند. چون عرف جامعه آن را بد می‌داند آن را بد می‌داریم. پس خوب وجود واقعی ندارد یک امر اعتباری هست.

یک عده‌ای می‌گوید؛ اخلاق یک امر اعتباری صرف است که اگر خوشم آمد می‌گویم خوب است. نه این طور نیست بینابین است، یک پایش تو واقعیت است، یعنی ریشه‌هایش در خارج است‌‌، از خارج انتزاع می‌کنیم. آنچه واقعیت است آن نتایجی است که غیر اخلاقی است. اموری غیر طبیعی است؛ ثروت، قرب خداوند است، که من آن امور واقعی را در ذهنم در نظر گرفتم، و برای آن کار می‌کنم. و اگر بین آنچه در ذهن من است و آنچه در واقع است، قضاوت می‌کنم که حرکت به سمت آن را خوب می‌دانم. یا مثلا حرکت کردن به سمت شمال را خوب می‌دانم چون به سمت حرم و قرب نزدیک می‌شوم.

می خواهم نماز بخوانم‌‌، و وعده به عهد و .... خوب است چون من را به قصدم که قرب است، خوب است. پس اینها شبیه معقول ثانی فلسفی است که از یک پدیده‌ی خارجی و نسبت با آن پدیده و فعل ما انتزاع می‌شود. کما اینکه می‌گفتیم، سیب و نسبتش را در نظر می‌گرفتیم و بعد می‌گوییم که سیب می‌تواند باشد و نباشد که از نسبت بین سیب و وجود انتزاع می‌شود، که سیب ممکن الوجود است. قرب خداوند متعال را به عنوان یک امر واقعی و فعل خودم را در نظر می‌گیرم‌‌، و خوب را انتزاع می‌کنم. این می‌شود بحث هستی شناختی.

بحث معرفت شناختی:

می گویم این تلفن در دست فتح علی است. این گزاره صادق است چون مطابق با واقع است، واقع همین عالم خارج است. می‌گوییم مجموع زوایای داخلی مثل 180 درجه است، چون مطابَقش عالم عقل است، صادق است. اصل سنخیت علت و معلول و یا تشکیک در وجود و بحث‌های اقتصادی و تربیتی چون مطابَق با واقع است‌‌، صادق است.

می گویید بهشت وجود دارد، به چه معنی صادق است؟ به معنی مطابق با واقع؟ مطابقش کجاست؟ واقعش کجاست؟ کدوم واقع؟ این سنخ بحث معرفت شناسانه را می‌نماید. واقع اعم از خارجی است، واقع حسی فقط مراد نیست، واقع نفس الامری هم هست، هر گزاره‌ای به حسب خودش نفس الامر دارد. در خارج و عالم ذهن دو دو تا چهار تا می‌شود. عالم شهود، خود همان واقع شهود است. نماز صبح دو رکعت است، صد درصد مطابق واقع است، که واقعش در لوح محفوظ است. این گزاره‌ها را بعد از مرگ جوابش را می‌فهمید، این برای ملحد جواب نمی شود.

بهترین گزاره‌ی اخلاقی‌‌، عدالت خوب است، آیا صادق است ؟ مطابق با کدام واقع است؟ خوبی اش را نشان بدهید. وضع کل شی فی موضعه عدالت می‌شود. اگر یک پازلی در نظر بگیریم وقتی سرجاش قرار بچینیم‌‌، این عدالت می‌شود، این خود عدات است، ولی شما می‌گوید این عدالت خوب است. خوبی اش را نشان بدهید.

فرض کنید که به همه هزار تومان می‌دهید، این خوب است یعنی چی؟ بعضی‌ها می‌گویند این مطابَق ندارد، چون خوبی در خارج وجود ندارد . ولی خارج اعم داریم، نفس، ذهن و متافیزیک را هم می‌گیرد.

بحث سمانتیک و منطقی اش را بگذاریم کنار، بحث‌های مربوط به اسلامی سازی را پی بگیریم. بحثی که در هستی شناختی هست، بحث رئالیسم اخلاقی هست.

یک بحثی در غرب پیدا شده است که اخلاق کاربردی است که کاربست مواضعی که در اخلاق هنجاری‌‌، و نتایجی که در اخلاق‌‌، فرا اخلاق گرفتیم، که به لحاظ منطقی و معنا شناختی اخلاق گرا هستیم، این نتایج را بگیریم و در یک موضع عملی به کار ببندیم.

مثالی که دوستان آشناست، و به حوزه هم نزدیک است؛ ما همه می‌دانیم که احترام به مالکیت دیگران خوب است، رعایت حقوق دیگران خوب است. این یک گزاره است. گزاره‌ی دیگر: هر کسی بر آنچه مالک است حق دارد. گزاره‌ی سوم: حرمت نفس انسانی یعنی جانش، بسیار زیاد است و با ارزشترین است، به نظرم آبرو بالاتر از آن است. این هم جزء همان حقوق است. خوب حالا متاهلی شرعا از شوهرش باردار می‌شود و می‌گوید از حقوق من این است که زیبا بمانم و تناسب اندامم به هم نخورد و آزادانه در جامعه کار کنم. اینها حقوق محترم است. اما این بچه دار شدن من را از خیلی چیزها باز می‌دارد، من می‌خواهم این را سقط کنم، یعنی جان یک موجود را بگیرم. در اینجا حفظ جان و احترام به حقوق هر دو واجب است. از لحاظ اخلاقی داریم صحبت می‌کنیم. بحث اخلاقی هست و بحث قانونی نیست. این جا تعارض بین دو تا حق می‌شود.

حق حیات جنین و حق آزادی و سلامت مادر . این‌ها تزاحم کرده است. حالا آن مواضعی  که در اخلاق هنجاری و در فرا اخلاق مطرح کردیم‌‌، این اخلاق کاربردی اپلای اتیکس می‌شود.

حالا اگر من وظیفه گرا باشم، یا غایت گرا باشم، هر کدام یک نوع موضع گیری می‌کنم. می‌گویم اگر این بچه به دنیا بیاید فلان فایده‌ها را دارد و اگر بیاید فلان ضررها را دارد، بین منافع و مضرات به دنیا آمدن و نیامدنش احتمالا جمع و برآورد سود گرایی می‌کنم و می‌گویم این کار را نکن، اخلاقا خوب نیست، چون من غایت گرا هستم.

اگر غیر واقع گرا بودم، گفتم که ارزشهای اخلاقی که امور واقعی نیست، هر جور که دوست داری برو عمل کن. چون خوبی آنی است که تو می‌پسندی، و به سود توست. خوب یک امر واقعی نیست که سرش اتفاق داشته باشیم. خوب ده‌ها نظریه دارد و در جوامع متفاوت است. عده‌ای می‌گوید که حجاب خوب نیست، و ماهواره باید آزاد باشد، عده‌ای از همین حوزه می‌گوید: ماهواره بد است.

پس خوبی یک امری مورد اتفاق نیست، برو بچه را سقط کن و خیالت را راحت کن. از این دست بحث‌ها در اخلاق کاربردی و اخلاق زیستی زیاد است. مثلا مرگ مغزی که قابل برگشت نیست، اگر دستگاه را قطع کنید می‌میرند، اینجا حفظ جان و حفظ بیت المال هر دو واجب است، و رفع اضطراب خانواده واجب است. چکار کنیم؟ اگر در آن چند قسمت اتخاذ موضع کردی، اینجا می‌توانی تصمیم بگیری. اگر نظر فقهی می‌خواهی با مراجعه به کتاب و سنت می‌کند و جوابت را می‌دهد.

فردی سرطان بدخیم گرفته بسیار بسیار رنج می‌برد، و شیمی درمانی می‌کنند و کل زندگی اش این می‌شود، که همه رنج می‌برند، این را می‌شود به صورت منفعل یا اکتیو از این درد راحت کرد؟ تکلیف به لحاظ اخلاقی چیست؟ جایز است که جان یک آدم را بگیریم؟ مگر تو از علل و عوامل غیر عادی اطلاع داری؟ شاید دست آخر شفا پیدا کرد. یحتمل به دعای یک اهل نفسی شفا گرفت. شاید خطای سیستماتیک وجود دارد .

این بخش از اخلاق کاربردی در اسلامی سازی اخلاق به درد مان می‌شود، که کار در این بخش به کمک فقه ما می‌آید. ما چندین بار در حیطه‌ی پزشکی حضور داشتند که آخر جلسه بیشتر شان می‌آمدند که ما گرفتار این مباحثیم. که ما نمی توانیم سقط جنین نداشته باشیم. در هفته سه چهار تاشو انجام می‌دهیم. یک فتوا بدهید که ما نظر شرعی این کار را بکنیم. گاهی وقتا از خیلی لوازم بعدی جلوگیری می‌کند. ما باید به لحاظ اخلاقی باید بحث کنیم.

کل فلسفه‌ی اخلاق، مورال فلاسفی؛ که غیر از اخلاق است‌‌، یعنی مطالعات عقلانی در باب اخلاق کردن، خوبی و بدی و ملاک و معیار و الزام اخلاقی چیست؟ آیا با الزام فقهی و حقوقی تناسب دارد؟

مثلا در فقه جواب سلام حتی سر نماز واجب است، ولی اصل سلام کردن واجب نیست. ولی در اخلاق سلام کردن دو تا آشنا را واجب می‌دانیم. پیامبر (ص) همیشه ابتدا می‌کرد به سلام ولو به کوچکترها. شرعا بهش واجب نبود. قرآن کریم می فرماید: 

  فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ(آل عمران/159)

اخلاق است که دین را حفظ می‌کند و خیلی تاثیر دارد‌‌، اصلا اسلام با اخلاق جلو رفته است. طرف وسط جنگ با امیرالمومنین (ع)‌‌، این یک روایت صحیح متواتر است، در جنگ صفین حضرت را می‌بیند، حضرت در حال جنگ است، می‌آید جلو و می‌گوید؛ علی عجب شمشیری داری؟ می‌دهیدش به من. می‌دهد بهش. می‌گوید در مرام ما این است که کسی چیزی از ما خواست بهش می‌دهیم. آن فرد می‌گوید کسی که همچنین مرامی دارد، معلوم هست که حق است، نباید باهاش جنگید. و از یاران حضرت (ع) می‌شود.

مطالعات عقلانی در باب اخلاق یعنی فلسفه‌ی اخلاق، چه اخلاق هنجاری، چه فرا اخلاق و چه اخلاق کاربردی‌‌، اینها به ما کمک می‌کند مسائلمان را بتونیم اسلامی بکنیم. اول موضع مان را در مورد اخلاق هنجاری مشخص بکنیم. در فرا اخلاق آیا اسلام مطلق گراست؟

بعد در موضوعات اخلاقی جامعه وارد بشویم، که موضع اسلام نسبت به ماهواره‌‌، فیمینیست و مسائل خانواده و ..... همه چیزهایی نیست که بخواهیم ازش فرار کنیم. ما به این مباحث مبتلا هستیم.

برای اخلاق باید یک فکر جدیدی بکنیم. نه اینکه تراث سنت اخلاق را کنار بزنیم، بلکه بر اساس رجوع به تراث مباحث اخلاقی، کتاب، سنت، نظریات اندیشمندان مسلمان استفاده کنیم و مسائل مستحدثه را به روز کنیم و جواب پیدا کنیم. واقعا در مباحث سیاسی یعنی مباحث اخلاق و مباحث سیاسی، حداقل 15 مسئله در ذهن من است که عالم اسلام برایش هیچ کاری نکرده است، و نرسیدیم راجع به آنها فکر بکنیم.

ولی غربی‌ها همان 15 مسئله را در کتابهایشان، کتاب جان لایک و ... برای خودشان طریقه داده اند، و روشنفکران ما هم همان‌ها را برای مملکت ما هم تجویز کرده اند، چه ما و افغانستان و چه کشورهای عربی، برخورد خواهند کرد. مطالعات عقلانی و فلسفه‌ی اخلاق مهم است. و دوم که از آن مهمتر است، و بسیار کار سختی هست، بخش اول شدنی است، و همه توانایی اش را داریم.

دو: اخلاق عملی است. ما عملا مهذب بشویم، یک موقع اسلامی سازی را با گزاره‌ها انجام می‌دهیم. و اسلامی سازی علوم یعنی گزاره‌هایی که در این علم هست یا مطابق آنی است که در قرآن و سنت و عقل هست، یا حداقل مخالف نیست. یعنی در روانشناسی‌‌، موافقت قطعیه داشته باشد با دین، یا دست کم مخالفت قطعیه نداشته باشد. ولی این یک مقدار کوتاه آمدن از قضیه است. از نظر حقیر . و یک مقدار هم مطالعات مردم شناختی این را تائید بکند.

علم یک چیزی است، که حضور عالم نزد معلوم، یا مجموعه‌ای از یک گزاره‌ها یا مسائلی حول موضوع واحد، اینها در نهایت شاید نتواند مشکل را حل بکند. از حیث اخلاقی عرض می‌کند. که خواننده و گوینده و جامعه‌ی علمی ما از لحاظ اخلاقی‌‌، متخلق بشوند. شما تجربه داشته اید که واقع قضیه این است که یک انسان ساخته شده‌‌، کار ده‌ها هزار کتاب و کتاب خانه را انجام می‌دهد. نمونه‌ی بارزش حضرت امام (ره) هست. مگر ما بعد از انقلاب داریم کار نمی کنیم، قرار بود که متن‌ها اصلاح شود و دانشگاه تربیت مدرس درست شد، که مربیان ما متخلق بشود، و در همه‌ی زمینه‌های متن، استاد و فضا کار شد، اما واقعیت قصه این است که ما نیاز داریم که علم باید خورد انسان برود‌‌، یعنی علم اسلامی در جانش بنشیند.

چطور ما یک شبه و دو هفته‌ای متاثر از فلان مجری تلویزیون می‌شوییم، یک مجری سریالی می‌دهد، و هنرپیشه اش یک تکه کلامی دارد، که آن تکه کلام در کل کشور جا می‌افتد. موقع پخش سریال من خدمت یک بزرگی رسیدم که عرض کردم که حاج آقا هم آن تکه کلام را به کار برد. این به جان ما می‌نشیند، غربیها راه این را بلد هستند.

ما خیلی هم کمتر از آنها نیستیم، باید یاد بگیریم، علم اسلامی را باید به جان جوان مسلمان بنشانیم، اگر امیرالمومنین (ع) در آن روز به جای اینکه شمشیرش را بدهد، یک منبر برایش می‌گفت، اون فرد دشمن مسلمان نمی شد.

گزاره‌های تجربی هم همین طور هست. علم توحید را به لحاظ نظری ساده است، ولی توحید را به جان مردم نشاندن هنر است. راه این کار باید در این کارگاهها و گفتگو‌ها ادامه پیدا کند، که ما این فضائل و رذایل را درونی سازی کنیم؟ برای خودمان و برای دیگران درونی سازی کنیم. رابطه اش با رسانه‌ها چیست؟ رسانه فقط همین دیجیتال هست؟ یا دنبال کشف رسانه‌های جدید باشیم. منبر ما رسانه‌ی جدیدی هست که باید حفظ شود.

از نظر حقیر اسلامی سازی علم دو تا مولفه دارد، که یک بخشش این است که متخلق بشویم. خلاصه اش این است: العلم علمان، علم ینفعک و علم یضرک، علم الابدان و ....... بعضی چیزها اصلا علم نیستند، علمی که ینفعک و فایده در درجه اول متخلق شدن باشد. و محیط پیرامون خودمون را متاثر کنیم. و این تاثر همیشه تصنعی باشد. باید تعلیم و تربیت و اخلاق القایی داشته باشیم. وقتی به سیمای عالم اسلامی می‌کنند، بگویند ما نیازی به چیز دیگری نداریم.

بگوید بین علم و انسان یک رابطه‌ی تنگاتنگ و یک اتحادی با وجود دارد. آنچه ما می‌نویسیم و می‌خوانیم ولی به جان ما نمی نشیند، از دید روایات و عقل‌‌، علم نیست بلکه یک قضیه و گزاره است. علم کشف است، باید کشف برای بکند، این کشف وقتی صورت می‌گیرد که حجاب‌ها برداشته شود.

حضرت امام می‌فرماید:  علم توحید بدون تهذیب حجاب اکبر است. همه چیز را می‌خواهیم توحیدی کنیم. این نمی خواهیم به اخلاق جامعه برگردیم، خود علم را عرض می‌کنم. این متن روایات ماست، علم توحید حجاب اکبر است، حجاب یعنی پرده‌‌، و جهل و آنچه مقابل علم است. پس علم توحید اگر تهذیب نباشد، جهل است. این را پی گیری کنید.

در این فرصت درباره‌ی اخلاق و برای اسلامی سازی علوم در حیطه‌ی اخلاق‌‌، علاوه بر تأمل عقلانی که به فلسفه‌ی اخلاق اسلامی بپردازیم و بنویسیم که چرا درست و نادرست است، و الا سطحی خواهد بود. چون می‌خواهیم کار کنیم. در گام بعدی باید راه کارهایی پیدا کنیم. کسانی که زمینه‌ی روانشناسی و علوم تربیتی دارند کمک کنند که راه کار بدهند. علم اگر بخواهد علم اسلامی بشود، انسان باید مهذب شود‌‌، و الا جهل بود.

این عرض بنده ریشه در صحبت‌های سقراط هم دارد، ایشان از کسایی بود که علم و معرفت مساوی با عمل است، گرچه افلاطون این را رد کرده است‌‌، ولی خیلی هم بی ربط نگفته است . وقتی پیامبر (ص) راجع به ایمان صحبت می‌کند می‌فرماید:  مومن نیست کسی که فلان گناه را می‌کند، یعنی معرفت ندارد. کل که رفت، جزئش هم می‌رود.

بیش از این متصدع نشوم، عذر می‌خواهم و شرمنده ام. راجع به دین و اخلاق و اسلامی سازی بحث زیاد است. علوم ارزشی و غیر آن، و علوم دستوری و غیر آن و تجربی و غیر آن و دین می‌تواند در همه‌ی اینها تاثیر بگذارد. در اخلاق و حقوق می‌تواند تاثیر بگذارد.

در علوم غیر دستوری و غیر ارزشی، از طریق مبانی و غایت می‌تواند دین تاثیر بگذارد، دین یک غایتی به نام قرب الی الله می‌گذارد و به ریاضیات و شیمی و طب و ..... جهت می‌دهد، که همه در جهت قرب الی الله باشد.

دست در گزاره‌هایش نمی برد، که آنها را نفی یا اثبات کند، یعنی از یک نقطه خارج یک خط تنها یک خط رسم می‌شود این نوع گزاره‌های اسلامی و غیر اسلامی ندارد، ولی غیر این موارد در اکثر رشته‌ها دین می‌تواند، از قبیل  شبیه سازی را جهت می‌دهد، و همه‌ی علوم را از طریق مبانی اسلامی و غایت دین جهت می‌دهد. ولی علوم دستوری را هم از جهت دستوری و نوع اصول و احکام ریزش‌‌، دین نظر می‌دهد. در حقوق، سیاست، مدیریت و علوم رفتاری از این دست‌‌، دین می‌تواند نظر بدهد.

 

سوال :: من در فرمایشات شما راهکاری در باره اسلامی سازی علوم ندیدم.

اشکالتان وارد است ولی امروز بعد از ظهر آقای دکتر شریفی تشریف می‌آورند و راجع به مبانی اسلامی سازی‌‌، هستی شناسی، معرفت شناختی، الهیاتی و هر منوتیکی بحث می‌کند. در برنامه‌ی شما در روزهای آتی ارائه راهکارها و روشهای اسلامی سازی هست. بحث‌ها به این صورت تقسیم شده است. اگر من متعرض اینها می‌شدم، کارها آنها سخت تر می‌شد.

 

:: سوال:: تقدم اخلاق یا فقه کدامیک؟

بحث تزاحم اخلاق و حقوق و اخلاق و فقه بحثی هست که سر جایش باید به آن پرداخته بشود. در تزاحم میان این دو کدام مقدم است، که باید پی گیری کرد.

 

:: نقش حسن و قبح در اخلاق چیست؟

باید بین دو مقام تفکیک کنیم، بین شناخت و بین عمل. اینکه حسن و قبح عقلی هست، این مربوط به شناخت هست، اما وقتی بخواهیم عمل کنیم، که فعل اخلاقی از ما سر بزند، و ارزش اخلاقی داشته باشند. بر اساس مکتب اخلاقی اسلام‌‌، نیازمند نیت است، ولی بعضی از مکاتب قائل به نیت و   حسن فاعلی نیست. اگر من عدالت را بدون نیت انجام بدهم، هم قبول است. فعل حسن است. وقتی خواست ارزش اخلاقی از دیدگاه اسلام پیدا کند، حسن نیت و حسن فاعلی هم داشته باشد. فرض کنید من در یک دهاتی پیدا شدم‌‌، می‌گویم که عدل را گسترش می‌دهم این کار حسن است، ولی این کار را برای این انجام می‌دهم که این مردم را مستخدم خودم بکنم. یعنی از طریق فعل نیک‌‌، نیت خوبی ندارم. من از طریق این بسط عدالت، نیتم این است که بالاترین ظلم را به آنها بکنم، و تحت سیطره‌ی خودم بکنم.

اگر از ابتدا بوده یا هر زمانی پیدا شده است، از همان زمان خراب شده است، و هر نیتی که به میان آمد، کار خراب می‌شود. نیتم این نبود که مرضی خداوند متعال باشد، یا احترام به انسانها باشد، نوعی حب جاه و ریاست بود، ولی در قالب بسط عدالت این کار را انجام دادم. مثلا می‌گویم سهام عدالت بین همه می‌خواهم توزیع بکنم، کار خوبی است ولی برای این انجام دادم که در انتخابات بعدی اول بشم. و بیشتر بمانم و بیشتر در قدرت بمانم و از امکانات سوء استفاده بکنم.

لذا شناخت فضائل و رذایل می‌تواند، عقلی، فطری و شهودی و یا از دین بگیرید. دیگری تحقق فعل اخلاقی، که نیاز مند حسن فاعلی هست. و حسن فعلی تنها یعنی تناسب آن کار برای رسیدن به این نیت. ارّه برای بریدن خوبست، به کار گرفتن ارّه برای بریدن چوب خوبست. حالا به کار گرفتن ارّه برای هم زدن شربت خوب نیست. پس آن خوبی فعل یعنی تناسب آن فعل برای رسیدن به آن نتیجه . آن خوبی آنجا یک خوبی تکوینی است، یعنی تناسب داشتن تکوینی یا علّی و معلولی این فعل با آنچه من در نظر دارم. این گرازه‌ی اخلاقی نیست. ارزش وجود شناختی است. اگر بگویید عدالت خوب است بدون حسن فاعلی، این یعنی وجود شناختی است، که خودش دارای کمال وجودی است. خوب به معنای کمال وجودی، خوب هستی شناختی می‌شود. خوب به معنای ارزش شناختی، اخلاقی می‌شود. اگر این فعل خواست توسط یک خوب دیگر ارزشمند شود از نظر اسلام، با انگیزه‌ی خوبی باید جفت شود که ارزش اخلاقی به ما بدهد.

 

:: منابعی در زمینه اخلاق مدیریت بفرمایید.

آقای دکتر نادری کتابی درباره‌ی اخلاق سازمان نوشته است، از اولین کارها در این زمینه است. اخلاق مدیریتی زیاد چاپ شده است. آیت الله فاضل لنکرانی‌‌، نامه‌ی حضرت علی (ع) به مالک اشتر را تفسیر کردند. قرار نبود که در این جلسه راه کار مدیریتی داده شود.

آقا ممنون خداحافظ

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

اسلاید شو

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com