وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

وبسایت اصلاح

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ بشارت ده بندگانى را که سخنان گوناگون را می‌شنوند؛ سپس بهترین آن را انتخاب کرده و پیروى می‌کنند. آنان کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده و آنان خردمندان و صاحبان عقلند. (سوره زمر، آیه18)

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com

اسلاید شو

جهت مشاهده فیلم و ویدیوهای مذهبی روی تصویر فوق کلیک نمایید

جایگاه اسلامی سازی علوم انسانی

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ق.ظ

به قول مالک نبی از پنجه ی شمال آفریقا تا جاکارتا، کل این پهنه، پهنه ی مطالبه ی اسلامی سازی علوم انسانی است ...


بسم الله الرحمن الرحیم

مجموعه کارگاه های اسلامی سازی علوم انسانی

25 دی ماه لغایت 3 بهمن 1395

روز اول: شنبه 25 دی ماه 1395 – ساعت: 12-10

عنوان: متن کامل سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی میرزایی

(رئیس اتاق فکر جامعه المصطفیص العالمیه و مشاور ریاست)

موضوع: جایگاه اسلامی سازی علوم انسانی

سلام علیکم  و رحمت الله

باعث خوشبختی و سعادت بنده است که متشرف بشوم به حضور در خدمت اساتید ، صمیمانه از این برنامه ریزی این کار کاربردی و استراتژیک. تشکر بکنم از ریاست موسسه عالی علوم انسانی جناب دکتر ده آبادی باعث حزن و اندوه ما شد، کسالت سرماخوردگی ریاست محترم جامعه، که نیامدن ریاست محترم در ساعت مشخصی باعث محرومیت دوستان شد.  امیدوارم بتوانم از منظر راهبردی به نوعی استراتژیک و اهمیت موضوع اسلامی سازی علوم انسانی نکاتی را خدمت بزرگان و اساتید عرض بکنم.

واقعیت این هست که انقلاب اسلامی ایران همان طوریکه دارای اهداف سیاسی و واقعی و نظام سازانه و تمدنی هست، دارای یک رسالت و هدف علمی و معرفتی هم بوده و هست . شاید بزرگترین پروژه ای که بتوانیم به عنوان کانون رسالت های جهانی علمی انقلاب اسلامی به حساب بیاریم همین مسئله ی مرجعیت علمی اسلامی و به عبارتهای مختلف از این پروژه یاد کرد. البته اسلامی سازی علوم انسانی یکی از مهمترین هاست. در این خصوص لازم است نکته هایی عرض بکنم شاید به نوعی برای تنقیح این مسئله کمک کننده باشد.

نکته اول: ما در این حوزه کوتاهی های فراوانی کردیم. ما امروز در دنیا نظام های دانش اسلامی انسانی مطلوبی ارائه نداده ایم. در نتیجه بسیاری از ناکارآمدی های جهان اسلام که شما امروز در همه جا می بینید و می شنوید، درباره تند روی افراطی، عدم اسلامیت ساختارهای اقتصادی در دنیای اسلام،  و .... که خیلی مایل نیستم صحبت کنم، و کام این نشست را تلخ بکنم ، و بسیاری از ناکارامدی ها در جهان اسلام، ناشی از ضعف پروژه ی اسلامی سازی علوم انسانی است، و این یک حقیقت است.

مسائل جهان اسلام مسائل واقعی و عینی است منتهی اساتید عزیز مستحضر هستند، تمام نظامهای عمل و عینی جامعه ی بشری سر ریز و نتیجه و خروجی در حقیقت یک مدلی از تفکر و دانش هست.

اگر ما امروز در دنیای اسلام شاهد ضعفها و فرو ریزی ها و فروپاشی هایی هستیم، بخش زیادی از آن ناشی از این مسئله است. اقتصاد مسئله ی سه وجهی است، ناشی از لایه سه وجهی است.

هم لایه ی هستی شناسانه دارد؛  تصور انسان از خدا، جهان و وجود ، این تصورات باید پشتوانه ی ساختار یک اقتصاد باشد. نگاههای هستی شناسانه ، نگاه هایی که ما صرف نظر از بایدها ، ارزشها ، احکام و فقه داریم. و صرف نظر از اینها نگاه انسان به هستی، جهان، و انسان و تعریف هایی که می شود، اینها در ساختار دانش اقتصاد سرنوشت ساز است. بدون وجود نگاه درست و نگاه جایگزین در فلسفه ی هستی و جهان بینی ها، امکان ورود به تخصص های اقتصادی وجود ندارد.

حتی اگر سراسر متون اقتصادی  را پر از حدیث و روایت بکنیم ، تا این احادیث و روایات و فهم ما از آنها متکی بر نگاه درست ما از جهان و هستی نباشد، باید و نباید های سازنده و کارآمد مناسب با مقاصد و اهداف اسلامی قابل شکل گیری نیستند. و در حوزه های تربیتی، جامعه شناسی همه به همین شکل است.

در نتیجه امروز رسالت بزرگ حوزه های علمیه تحقق بخشی به مرجعیت علمی اسلامی در عرصه ی جهانی است. و این یکی بزرگترین کارهاست تکرار این واژه و این مطالبه در فرمایشات ریاست جامعه المصطفی ، حضرت آیت الله اعرافی و ریاست محترم حوزه های علمیه ، تکرار آن به خاطر محوری و کانونی بودن این پروژه است. و باید عرض بکنم سخن ها و پروژه هایی که در جهان و جهان اسلام در خصوص اسلامی سازی علوم انسانی بسیار گسترده است. تجربه ی جمهوری اسلامی اولین اینها نیست. قبل از اینکه جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت حتی متولد شود، در دنیای اسلام از شبه قاره به قول مالک نبی از پنجه ی شمال آفریقا تا جاکارتا، کل این پهنه، پهنه ی مطالبه ی اسلامی سازی علوم با عبارت های مختلف بوده است. گاهی عبارتها فرق می کند اما  پروژه یکی است. مشخصا المعهد العالمی للعلوم الاسلامی یکی از فعالترین نهادهای جهانی در حوزه ی اسلامی سازی علوم انسانی بوده است. و بیش از 500 کتاب در همین حوزه اسلامی سازی رشته های مختلف علوم انسانی ، اقتصاد ، اندیشه ی سیاسی و غیره منتشر کرده است. مخصوصا تاکید می کنم، اسلامی سازی روش تحقیقات و روش، تولید اندیشه ی ما، که این بسیار بسیار مهمتر از تعبیر کلی اسلامی سازی علوم است.  ملاحظه می فرمایید مبانی علوم انسانی معاصر  را حتی اگر  همه ی محصولات آن را پر از حدیث و آیه بکنیم، باز هم مبانی سکولار است.

مسئله ی علوم انسانی جهان اسلام با ظاهر سازی و پر کردن این متون از استشهادات دینی حل نمی شود.

مسئله،  مسئله ی متدولوژی و روش در حوزه های هستی شناسی و معرفت شناسی و اینها هست.

همین معهد العالم که در واقع موسسش مرحوم اسماعیل فاروقی است، و یک اتفاق بسیار گسترده ای است، اخیرا دو سه ساعتی در یک جایی درباره ی ایشان ارائه ای داشتم که به دلیل محدودیت وقت نمی تونم واردش بشوم، ایشان و همکارانش در یک نشستی که در سالهای آغاز تشکیل این آکادمی بزرگ جهانی بود، و البته همه ی آنها تقریبا از دنیا رفته اند، فاروقی، علوانی، و ابوالقاسم حاج احمد  بزرگان اینها

اینها به این نتیجه رسیده اند که مشکل اصلی جهان اسلام، مشکل اعتقادی نیست. بلکه مشکل فکری هست.

خود مرحوم علوانی می گوید ما جمع شدیم و ادرکنا ان المشکله العالم الاسلامیه لیست مشکله عقیده ، و انما مشکله فکر.

بعد که وارد پروژه هاشان می شوند وارد پروژه ی اسلامی سازی جهانی علوم می شوند، و ایشان از 26 کتابی که تالیف کرده اند، دو کتاب به عربی ترجمه شده است. باقی کتابهایشان به زبان انگلیسی است.

یکی کتاب « اسلامیه المعرفه » است که مانفیست و منشور پایه ی پروژه ی اسلامی سازی اول جهان اسلام است. یعنی بزرگترین دانش اسلامی سازی را اینها در حدود چهار دهه پیش کلید زدند. و جریان اسلامی سازی دانش ها در مالزی کار این هاست، مثل الجامعه الاسلامیه العالمیه مالزی ، اینها بوده است، و العتاس، حتی حسین نصر از بزرگان تشیع در حلقه ی اول اینها بوده است. یک کتابی ایشون به نام « اسلمت الصیاغه العلوم الاجتماعیه» که در این کتاب  و همه کتابهایشان، تکیه بر اختلاف مبانی دانشی اسلامی و مبانی دانشی انسانی غربی کرده اند.

دوستان بیرون از تجربه های اسلامی سازی جهان اسلام ، قضاوت نباید کرد ،  اینها تراکمات جهان اسلامی ماست. همان طوریکه آنها امروز باید به تلاش های مهم ایرانیان در بحث اسلامی سازی علوم اهمیت بدهند، چون تجربه های اسلامی سازی علوم انسانی تجربه ای به نام دولت ست. تنها دولت مطالبه کننده ی اسلامی سازی علوم انسانی ایران است. شاید از 100 – 200 سال پیش ، همین حلقه ها    به دنبال اسلامی سازی علوم بوده است و موفقیت هایی هم داشته است. در مصر حلقه ی المسلم المعاصر و در آمریکا و پاکستان و .... و حلقه ی اصلی را به خاطر شرایط آن وقت جهان اسلام، در آمریکا تشکیل دادند. فاروقی و خانمش توسط صهیونیستا در منزل شان کشته شد. این جریان در میان نحله های علمی ایران به ندرت مشاهده می شود، این یکی از خلاء هاست.

شما اگر متون مورد اهتمام اسلامی سازی علوم را اخیرا ملاحظه کنید، حالا کنفرانس ها و همایش ها برگزار شده است، به ندرت مبانی  و مسائل و تراکمات جهان اسلام ، در این تجربه ها لحاظ می شود . و این یک غصه ای برای بنده است که ورود به این مبحث را لازم می دانم.

آقای محمد ابوالقاسم حاج حمد کتابی به نام « المنهجیه المعرفیه القرانیه» متدولوژی یا شناخت شناسی قرانیه

دارد، ایشان در مقدمه ی آن، حرف اساسی شان این است، می گوید: ما در برابر بن بست تمدنی هستیم ، جهان را می گوید و کاری به مسلمانان ندارد، و تمدن به بن بست رسیده است.

ایشان می گویند: تنها راه خروج از بن بست تمدنی برای انسان معاصر ، کسی می داند چه بوده؟ نه؟

این شاهدی بر این که است که این آثار درجه یک و مهم در اینجا خوانده نمی شود.

تنها راه خروج از بن بست تمدنی ، العوده الی القران الکریم و مرجعیه المعرفیه . بازگشت به قرآن و مرجعیت یا مصدریت آن است، گاهی می گویم حاکمیت روش مندانه ی قرآن در تولید دانش هست. بحث هایی که وقتی می خونید ، گاهی فکر می کنید که آنها کتابهای امام خمینی را هم خوانده است، چون بعضی مبانی عرفانی و صدرایی دارد. و این کتاب مال حدود 40 سال پیش است.

خود حاج حمد را من دیده ام، و  با خود بزرگان اینها ، هم علوانی، فاروقی و هم حاج حمد در ارتباط بوده ام، و به مصر و سودان رفته ام، خود حاج حمد 6 ماه در سال لبنان بود، در مورد این پروژه بحث های زیادی شد و برخی اش ثبت هم شد.

غرضم این است که این تجربه ی اسلامی سازی علوم انسانی را در یک افق وسیع تری باور کنید.  رفقا در مجله ی المسلم المعاصر که یک مجله ی مصری است، اقای عماره و آقای جمال الدین عطیه که سردبیرش هست، و حاج حمد و بزرگانی و حتی چهر ه های شیعی در آنجا مقاله هایی می دادند، 30 ، 40 مقاله در حوزه ی اسلامی سازی هنر و ... داریم. همسر مرحوم فاروقی متخصص هنر بود و در آن پروژه ی اسلامی سازی دانش هنر یا خود هنر ، مقالات مهمی در آن مجله منتشر کرده اند. یک پروژه ی مهمی بوده است ، اما این پروژه به دلایلی به سرانجام و نتیجه و به آن چیزی که مطلوب بود نرسید و جهان اسلام سر از حاکمیت عجیب غریب جریانهای تندرو اسلام گرا درآورد. این نشان می دهد که ما باید به دنبال یک راه حل جدی باشیم.

به نظر می رسد داشته های منحصر به فرد از نظر آن جامعیت، داشته های روشی منحصر به فرد از مکتب اهل البیت (ع) است و این یکی از مهمترین خلاء های این نظام ها در جهان است. نبود این نگاه آنگونه که در مکتب اهل البیت هست، در دو بعد عقلانیت و اخلاقیت در ساماندهی جریان اسلامی سازی علوم انسانی بسیار مهم بودند.

من مثال  عرض بکنم، وقتی علوانی می گوید؛ کنا نعتقد ان مشکله العالم الاسلامی هی مشکله عقیده . ولی الان ما با حسین نصر و فاروقی و العطاس نشستیم، فکر کردیم دیدیم لیست هی مشکله عقیده . و انما مشکله فکر.

بسیار مهم است که امروزه با نگاه سلفی ، با نگاه گسست و واگرایی جریان عقل با جریان علم، به این مشکله نگاه می شود. شما می دانید ابن تیمیه کتاب 4 جلدی در نقض منطق دارند. و اگر سلفی هم وارد بحث های مناسبات علم و دین بشود قائل به گسست هست. نگاه توجیه ناپذیری عقلانی و علمی دانش دینی ، البته که نتایجش همین می شود که جریانی مثل جریان الاخوان المسلمین که پخته ترین و عقلانی ترین اینها بود، به این روز کشیده شده است. ما در جهان اهل سنت تقریبا عقلانی ترین ، سهمی که در پروژه ی اسلامی سازی علوم داشته اند ، اخوان المسلمین بوده است. این دو پنداری و این گسست و این واگرایی روشی و معرفتی عقل و علم و دین که در این جریان موج می زند ، به نظر می رسد نقش مهمی در ناکامی ها داشته است. 

ولی ما می توانیم ، فرزندان امام صادق (ع) و علی بن ابیطالب (ع) و تشیع می توانند با نگاه فلسفی ، فکری، عقلی ، هستی شناسانه ، با نگاه ارتباط حکمت عملی، عقل عملی با عقل نظری، و با مبانی هستی شناسانه می توانند الگوهای علوم انسانی جدیدی ارائه بدهند و این به معنی پشت سر گذاشتن همه ی ماجرای علوم انسانی نیست. علوم انسانی فعلی تجربه ی متراکم هزاران سال تعقل انسانی است. منتهی به خاطر اینکه مبانی علوم معاصر ، مبانی سکولار و انسان گرایانه و اصالت انسان و نفی منابع وحیانی به عنوان منابع شناخت شناسی و متدلوژی و غیره است، و به خاطر مبنای ماتریالیستی اینها  ، که مبنای هستی شناسانه اش هست ، آسیب های برزگی ایجاد کرده است. لذا فلسفه ها ، پست مدرنها همچنان با هم می جنگند و شکست استخوانهای مدرنیست را فریاد می زنند.

سوال این است چرا جریانهایی با این شکست در دنیا ایجاد بشود، و ما چکار کنیم. و اینکه گوشه ی حوزه ی علمیه بنشینیم و ایرادات مدرنیته و سکولار را بگویم. و بعد پست مدرنها می آیند علیه خودشان می جنگند ما می گوییم آفرین، ما هم می گوییم که مدرنیسم درست نیست.  خب الان پست مدرنیستها دارند کشتی می گیرند، ما چه خروجی های فکری داریم که بعد از ده ها سال، حال این مجلس خاص و علمی است، و رسانه ای نیست عرض می کنم، بعد از ده ها سال از تجربه ی حکومت اسلامی عالمان دینی نتوانند ساختارهای اقتصاد اسلامی را به گونه ای بچینند و راه حل های منطقی و قابل عمل ارائه ندهند.

این راه حل نیست که من یک الگویی از معرفت اسلامی ارائه کنم که اقتصاد روی آن الگو نتواند بچرخد. خدا رحمت کند شهید صدر را که می گویند: البنک الاسلامی الاربوی ، لیس البنک الذی لایقع فیه الربا . این نیست فقط یعنی اگر ما هم این جوری کنیم باید بانک را ببندیم. می گفتند بانکی است که ربا نداشته باشد، و مأموریت و کار کرد اقتصادی اش هم از بین نرود. و الا اگر در حوزه ی عالمانی بشینند و بگویند؛ که ما گفتیم اینها گوش ندادند. و ما راه حل بانک اسلامی را به اینها گفتیم گوش ندادند. این کافی نیست؟ 

اساسا علوم انسانی را به عنوان رویکرد دانش ها باید تلقی کرد. من این را هم عرض کنم، به نظر بنده یک خلل متدولوژیکی و روشی در مناقشات ، معمول مناقشات اسلام و سکولاریست و از جمله در این مسئله داریم ، که ما ناظر به ثبوت ، با اثبات آنها وارد جنگ می شویم. عزیزان اثبات با اثبات، ثبوت با ثبوت باید باشد. آنها یک نظام عینی اجتماعی ، نظام عینی اقتصادی ، نظام عینی روانشناسی ، انسان شناسی ارائه داده است اینهم خروجی های مادی اش.

خدا رحمت کند مرحوم مالک بن نبی، دو تا سه گانه ی مهم دارد. یکی سه گانه ی اصلی ارکان تمدنش هست می گوید: هر تمدنی متشکل از الانسان و الوقت، و التراب است. این سه گانه ی؛ انسان، زمان و خاک است. می گوید؛ به جای خاک می خواستم بگم الماده، چون با بحث های ماتریالیستی خلط می شود ، خاک گفتم و عامل مادی منظورم هست. و در عناصر و مولفه های تمدن به این سه تا رسیده ام.

در یک سه گانه ی مهم دیگر می گوید: الاشیاء، الافکار و الاشخاص.

در آن سه گانه ی اول، می گوید: اگر از من پرسیده شود که شکل تمدن چطوری اسلامی و غیر اسلامی ، مسیحی و غیر مسیحی، روحی غیر روحی است. چون خودش که آسیب شناسی تمدن و  شکست تمدن مسلمانها را می کند، نمی گوید، قرن هشتم، یا حمله ی مغول، بلکه می گوید شکست تمدن اسلامی و عربها از صفین آغاز شد. این را یکبار هم نمی گوید ،4 – 5 بار می گوید. در وجهه العالم الاسلامی می گوید، در پروژه الاسیایه الافریقیه، هم می گوید. می گوید سقوط مسلمانان از صفین است. الگوی حضرت علی (ع) ، الگوی روحانی معنوی، الهیاتی بود. و الگوی معاویه، الگوی زمینی، توسعه محور و انسان محور بود. به قول امروزی ها، سکولار و اصالت ماده بود. به تعبیر دیگر تمدن اسلامی از آن صعود روحی بیست و چند ساله اش آمد  و شد، رشد موازی. یعنی سقوط از آن حالت روحانی به جاذبیات الارض ، جاذبه های زمین باعث شد که به فکر توسعه ی علم باشند، و توسعه ی علم بدون توجه به اتجاه الهی ، تمدن اسلامی درست نمی کند.

خیلی زیباست، این که ما فکر کنیم ، اتجاه تمدن اسلامی این است، مثلا تأمین کنیم مردم را دیگران هم بهتر از ما تأمین می کنند. معلوم نیست ما تا 100 دیگر دنیای مردم را بهتر از اینها تامین کنیم. مالک متفکر بزرگ الجزایری است و شیعی نیست و قبل انقلاب از دنیا رفته است. در سه گانه ی الاشیاء و الافکار و الاشخاص، ایشان می گوید : ما نمی توانیم اشیاء الحضاره الاسلامیه از بیرون از چارچوب های اندیشه های تمدن اسلامی وارد کنیم. هر تمدنی اشیاء ، افکار و اشخاص خودش را دارد. ایشان قائل به قطیع و گسست نیست ،تعامل بین تمدنها را ممکن می داند.

می خواستم بگویم که ما متاسفانه در برابر نظام اقتصادی غرب، قال الله و قال الرسول ،  را فقط ارائه می دهیم و این غلط است، چون دنیای معاصر قال الله و قال الرسول نمی شناسد. دنیای معاصر ، نظام معاصرش را می خواهد. آنها می گوید؛ علم من این است که شمای آخوندهای قم ، وقتی بچه تان افسرده می شود، من علاجش می کنم. خانواده های شما هر کسالت جسمی، روحی و اجتماعی ، پیش مشاور من و با سیستم من معالجه می کنید. تحلیل گران و سیستم من این است. حالا شما در نظام اقتصادی تان چه ارائه می کنید؟

بحث خیلی دردناک است، آنوقت ما می آییم متن های آنها را می گیریم و می گوییم این با این آیه نمی سازد یا می سازد. ما باید مکتب های انسانی را به تعبیر شهید صدر عرضه کنیم. شهید صدر می گوید: تفسیر قرآن روشش من النص الی الواقع نیست. من الواقع الی النص است. عینیت را باید بر قرآن عرضه کرد. این محترم و خوب است، اما توقع و انتظار این نیست، که ما شعار ثبوتی بدهیم و در اثبات ، از اثباتات علوم انسانی غرب تغذیه کنیم. این منطقش نیست ، ما برویم تخصص فقه و اصول خودمان را بخوانیم ، بعد با متد خودمان آنها را نقد کنیم. اصلا خود غربیها دارند خودشان را  نقد می کنند. هیچ منبع انتقادی مکاتب غربی از مکاتب منتقد بیرون از ایران غنی تر نیست. یعنی اگر صد نفر مثل فلانی که صبح تا شب در تلویزیون این علوم را نقد می کنند، صد نفر را بگذاریم روی اینها، نقدشان به پای نقدی که شرقیا از غربیها و نقدهای که بزرگان غرب از این مکتب می کنند، نمی رسند.خلاء این است که حوزه ی علمیه و اساتید و نورچشمانی مثل شما احساس مسئولیت بکنند ،که مردم فقط به نان نیاز ندارند. مردم به فلسفه ها ، اندیشه ها ، تفسیرهای درست، کارآمدی و عینیت سازی دین ، وحی و مکتب اهل البیت نیاز دارند. به دلایل هزار و دویست ساله ما قطعه هایی از اخبار اهل بیت را حجیت دانستیم و تکالیف از آن درآوردیم ، وقتش رسیده که کل این تراث، کل این میراث اهل بیت، مسائل مرتبط با هستی شناسی ، اهمیتش کمتر از  ارزشی و  باید شناسی نیست.

ما مسائل هستی شناسی را در مکتب اهل البیت تقریبا در حوزه تعطیل کرده ایم. شناخت هستی، یعنی تکوین.

من متعجب می شوم مگر می شود بدون نگاه تکوین شناسانه، هستی شناسانه، علوم بایدی و نبایدی را اصلا توصیه کرد.  مشکل این است و روی این فکر بکنید ، حتما فکر کرده اید و در این حوزه ها مقاله نوشته اید.

اساسا اگر ما نگاه درست هستی شناسانه به  انسان ، تاریخ و دین نداشته باشیم، و مسائل فلسفی دینی مان را حل نکنیم در منطق و منظومه ی توصیه و معیار گرایی و باید و نباید سازی که در دو حوزه ی فقه و اخلاق معمولا انجام می دهیم، با مشکل مواجه می شویم. فضلا ؛ از اینکه ما بخواهیم وارد علوم انسانی بشویم  ، که خود علوم انسانی لایه های هستی شناسانه، حکمت عمل کلی و لایه های عقل ابزاری، عقل عملی، و رفتاری دارد ، یعنی ارائه و توصیه ی رفتاری هم دارند، لذا بیاییم و مبتنی بر مواجهه ی ثبوت و ثبوت و اثبات و اثبات کار بکنیم. آنها  نظامهایی ساخته است، ما هم باید نظام بسازیم علوم انسانی بدیل ، اسلامی باید ارائه شود . این نکته اول.

نکته ی دیگر: ما یک مطلب را فراموش کردیم بیشتر ناقدان اندیشه ی دینی چه در ایران، آقای سروش، ملکیان و همه منتقدان، و در غرب،  بیشتر اینها حتی سکولارها در غرب،  ناظر به مسائل اثباتی ما و جریان تاریخی علمی ما و گاهی رفتارهای ما نقد می کنند. من همان جمله ی مرحوم علوانی را نقد بکنیم، چون ممکنه برداشت موید بشود. اینکه مرحوم فاروقی و جماعتش گفته اند، که مشکله العالم الاسلامی، لیست مشکله العقیده، بل مشکله الفکر. من این را قبول ندارم می گویم که اتفاقا مشکل تو عقیده با عینک امامی، عقلی و علمی است نه با عینک سلفی که در چارچوب ظاهرگرایانه و نص گرا تفسیر می کند که از آخر توحیدشان سربریدن در می آید. مگر ما می توانیم بین الفکر و العقیده جدایی بندازیم. اتفاقا به مرحوم علوانی و فاروقی روشن کنیم که اما اعتقاد الفکر یجب ان یبنی علی العقیده . یعنی نظامهای عمل باید مبتنی بر نظامهایی شود از جنس انسان شناسی هستند. مگر عقاید چیزی جز هستی شناسی است. مبتنی بر این علم العقیده است که باید علم الاجتماع، علم النفس و علم الانسان و ...... در بیاید. لذا عرض ما این است، کسایی سکولار می شوند و مناسبات دین و دنیا و امکان تحقق اسلامیت در علوم انسانی را نقد می کنند   ، نقدشان مبتنی بر این نیست که شما این دلیل را نمی دانید،  و می خواهد ارائه بدهید. بلکه نقدشان مبتنی بر واقعیاتی است که اهل تدین از علوم انسانی و علوم اجتماعی ارائه می کنند. می گویند : ما یک دولتی به نام دولت مدرن کاپیتالیستی سرمایه داری دمکراتیک و ...... درست کرده ایم، که در غرب اسمش هم این است، یعنی این مال ماست، حالا شما دولتی که درست کردید ارائش بدهید. شما بگو ما قدرت دفاعی داریم، فلان داریم، میگویند ما بیشتر داریم

شما بگو ما مثلا فلان آنها می گویند ما بیشتر . شما می گویید ما مقاومت می کنیم، می گویند ، خیلی خوبه مقاومت کردن کار خوبی است و اقوام زیادی تا پای جانشان مقاومت کرده است

آنها چون نگاه فلسفی دارند، مواجه ی آنها با واقعیت و عینیت و با نظامهای موجود ماست. 

من در یک همایشی که یک جمع مهم و نخبگانی هم بودند، گفتم یک کتاب به زبان عربی درباره ی مبانی جامعه شناسی ، اقتصادی و نگاههای امام صادق (ع) یکی تان معرفی کنید که ما به دنیا ارائه داده ایم. همه ساکت شدند. ما داریم اجزاء اسلام را ارائه می دهیم، به تعبیری مبالغه آمیز، داریم تصورات ارائه می دهیم

نه تصدیقات در حد نظامهای آنها. امروز دنیا واقعا منتظر جامعه المصطفی است ، مشخصا جامعه المصطفی وسط معرکه ی جهانی قرار گرفته است. و مشخصا ما هر جا که می رویم می گویند دانشگاهها پروژه های فکرشان پیداست، شما مشخصا پروژه ی علمی تان برای اداره ی جهان معاصر و معالجه ی بن بست ها کجاست؟ عیب هایی که از ما می گیرید خودمان اینرا می دانیم. یکی از این متفکران گفته بود که ما می دانیم دمکراسی ما هزار و یک ایراد دارد، اما این افضل ما امکن هست. ما چه بخواهیم بگیم. ما می گوییم بذار ما همان هزار و یک ایراد را بگیریم. این خیلی حرف ساده است اما در آن عمق هست.

مطالبه ی دنیا از المصطفی ارائه ی نظام های علمی است، نظام اجتماعی و علوم انسانی خصوصیت زیبایش این است که لایه های هستی شناسی، حکمت عمل کلی، و حکمت عمل جزئی با هم حضور دارند، یعنی یک تفاسیر وجودی و فلسفی نیست، بلکه مبتنی بر یک نگاه هستی شناسانه می آیند و نظام عمل و به تعبیر بزرگان ما ، سبک زندگی ارائه می دهند. سبک زندگی که ما به عنوان جامعه المصطفایی یان برای مردم و کشور خاص ارائه می دهیم، مبتنی بر چه دانش های اجتماعی است؟ و آیا داریم در این راستا حرکت می کنیم یا نه؟

این هم نکته ای بود. بهتر است که دو باله حرکت کنیم، پیشنهاد بیشتر عملی کاربردی است  ،ممکن است از نظر بعضی بزرگان عملی نباشد. انسان سازی، عینی سازی علوم دینی یک ضرورت است. چنانکه اسلامی سازی علوم انسانی یک ضرورت است و شکی در این نیست که علوم انسانی فعلی دارای مبانی روشن هستی شناسانه ی خودش هست. از نظر روش شناسی ،معرفت شناسی کاملا هویدا است

ما می توانیم در مورد مبانی سکولاریستی علوم غربی حرف بزنیم، و شکی هم نیست که اسلامی سازی علوم انسانی نیز دارای مبانی خودش هست. گاهی هم در یک لایه هایی مشترک است، ولی امتیاز دارد

مسئله ی اصلی این است که امروز باید بدانیم آسیب شناسی ساختاری علمی دانشی خودمان چه هستند؟ این نیست که ما الان یک مخزنی از دانش داریم و اینها را دربیاریم بریزیم در علوم انسانی و اسلامی سازی شان بکنیم. به این شکل صورت مسئله درست نیست. اما این را می دانیم که امروز با خلاء روبرو هستیم .

مرحوم حاج احمد اعتقادش این است که به خاطر ضعف فلسفه ی علمی علوم تجربی ، در علوم تجربی هم اسلامی سازی یک امر ضروری است.

همین یک جمله را بگویم که کد باشد : به خاطر ضعف فلسفه های علم تجربی، اسلامی سازی علم تجربی یعنی الهی سازی نوع نگرش انسان به هستی ، و نوع نگرش انسان به هستی اگر تغییر بکند، فقط علوم دینی و علوم انسانی تغییر نمی کند ، حتی علوم تجربی هم تحولاتی پیدا می کنند.

من امیدوارم که این فرصت عالی با وجود این مجموعه ی نخبگان ، با محوریت حضرت آیت الله اعرافی ( حفظه الله) در این شرایط خاص جهانی ما را متقاعد بکند که پروژه ی بزرگ این لحظه ی ما برای ما به عنوان یک دانشگاه دینی جهانی، و به عنوان حوزه ی علمیه ی جهانی،  ثقل و سنگینی بار اسلامی سازی علوم انسانی

و انسان سازی علوم انسانی ، بر دوش کشیم. منظور از انسانی سازی این نیست که علوم انسانی را از وحی منقطع بکنیم. چون همه ی ارج و قیمت علوم انسانی به ارتباطش با وحی است. و نماز یک حقیقت سه گانه است فقهی نیست بلکه یک حقیقت سه لایه ای هستی شناسی، حکمت عمل و عقل عمل است.

نماز هم حقیقت اعتقادی و هم هستی شناسانه و هم عینی است . ان الصلات تنهی عن الفحشاء و المنکر

مقوله ی علوم انسانی است ما باید بتوانیم از نماز یک تفسیر انسانی بکنیم. 

منظور من از انسان سازی علوم انسانی این است که نقش نماز در این نظام عینی  و نظام چیست؟ یعنی باید یک رویکرد عینی و واقعی برای علوم انسانی خودمان درست بکنیم. نه فقط مبتنی بر حجیت و مصادر المعرفه

(حجیت منبع معرفت)، بلکه ایضا مبتنی بر کارآمدی معرفت دینی و در عرصه ی عینی است. علوم اسلامی باید بتوانند کارآمدی داشته باشند شاخص های اجتماعی را بالا ببرند  و ارتقاء ببخشند. 

بله عرض کردم 1200 سال به دلایل مختلف که در رأسش حکومت فاسد امویان ، و .... بود، ما به این روز رسیدیم. اما الان بعد از نهضتی که حضرت امام ایجاد کردند، حضرت امام بزرگترین مطالبه ی علمی شان، همین اسلامی سازی دانش ها بود ، منتهی با عباراتی که حضرت امام داشتند که فراتر از این اصطلاحات محدود حرکت کردند . اصلا مرجعیت دانش و معرفت قرآنی کانون اندیشه ی حضرت امام هست.

تابستان امسال یک موضوعی را می دیدم، می گویند: اگر شما صد خبر واحد صحیح هم بیاورید که این مطلب را ارائه بکند، چون نص قطعی الدلاله و قطعی السند قرآن هست ما نمی پذیریم ، اما  قرائن و شواهد بسیاری من دارم که مرجعیت و حاکمیت علمی قرآن را پذیرفته اند.

صلواتی بفرستید

فکر بکنم این 45 دقیقه ی من تمام شده است. اگر نکته ای هست بفرمایید. اجازه بدهید به همین مقدار اکتفا بکنم ، بسیار دغدغه ی مهم و حیثتی برای جامعه المصطفی هست. همین موسسه و شرایط فعلی برای ارتقای کارآمدی دانشی دینی بکند همین جاست. کم قدرترین صحبت ها از آن بنده بود.

والسلام علیکم و رحمت الله

 

 

 

 

 

 

 

 

پرسش و پاسخ

 

سوال اول: چرا کلی گویی شده و راهکار عملی ارائه نمی شود؟

پاسخ: ببنید دو نکته عرض بکنیم

اصل فرمایش شما کاملا درست است

اما ما ادعا داریم که راهکار زیاد ارائه دادیم .

ما راهکار گفتیم ، راهکارهای روش شناسانه گفتیم

نه راه کارهای گزاره وار

شما منتظر لقمه ی هضم شده نباشید

نکته دوم این است: 

ما همیشه می گوییم ما اتفاقا نیاز به کلی گویی داریم ولی کلی گویی هایمان درست نیست

اگر ما فهم و تفسیرمان درست باشه، انسان نگاه هستی شناسانه اش درست باشد، بقیه ی کارها را حل می کند

گفتم که ما مبتنی بر اعتبار متن و حجیت کار کردیم

نه مبتنی بر کارآمدی دانش و نظام سازی

این راهکار است و افق شما را باز می کند

اینکه عرض کردم که شهید صدر باید من الواقع الی النص تفسیر بکنیم و مکاتب بیرونی را مطالعه کنیم

شما چقدر مکاتب انسانی معاصر را مطالعه کردید. چقدر از این مکاتب شناخت دارید. نکته ی آخر: در این کارگاهها گذشته از اینکه روزهای اول مباحث مقدماتی باشد، معمولا از طرف ما که اندیشه کده ایم، در کارگاه ها مدیران واقعی کارگاه حضور ذهن شماست، نه اینکه سخنران بیاید اینجا ، مگر موضوعش ، موضوع راه کار سازی باشد. مثلا با توجه به حوزه ی تخصص من که قرآن و علوم انسانی است، راه کارهای آن باید گفته شود.

مشکل بزرگ عدم وضوح مبانی علوم انسانی است. اگر مبانی را کار کنیم به راهکارها هم خواهیم رسید.

 

سوال دوم: تعریف شما از علوم دینی چیست؟

پاسخ: وظیفه ی ماست علوم انسانی ارائه بدهیم که اسلامی باشد ، فکر کنم ورود به این مباحث خیلی کارساز نیست، تعریف علوم انسانی و اسلامی راه گشا تر است. از اسلمت المعرفه، از اسلامیه المعرفه رفتند. زوجیت یک مسئله ی تکوین است، کنار و هم قرار دادن زن و مرد، اختلال در تکوین ایجاد می کند. مبانی و منطق بایدی و نبایدی علوم انسانی فعلی ، اسلامی نیستند

باید علوم انسانی بدهیم که اسلامی باشد، این هدف اصلی است.  فرق نمی کند، نوشته ام، پروژه سیستم فهم است، پروسه نیست. پروژه نیست که از بالا ابلاغ شود پروسه است که باید مدل فهم و رویکرد شود.

اینها طرحش اولویت نیست. وقتی می گوییم اسلامی سازی علوم یعنی این پروسه است. جریان تفکر 1400 ساله تا امروز یک تراکم تاریخی است باید با رویکرد اسلامی به سراغ ساختن ساختارهای علوم انسانی رفت.

این کارگاه پروژه است و داخل پروسه ی اسلامی سازی دانش هست. مناقشات حاشیه ای می شود و عملا نتایج میدانی برای جهان اسلام نخواهد داشت. تعریفات را باید از تفاهم علمی انتزاع کنید. اینکه اول تعریف کنید یعنی که مشکلتان حل شده است. این مال قدیم است که باید تعاریف خودتان را بگویید. علوم انسانی فی حد نفسه نه قابل خوب یا بد دانستن است.  منظور ما از علوم انسانیی است که در صدد نقدش هستیم. نه علوم انسانی که در صدد تاسیسش هستیم ، که آن چهار تا مبنا دارد:

  مبنای هستی شناسانه دارد ، مثلا علوم انسانی غربی ، اسلامی

  مبنای معرفت شناسانه، مثلا نسبی گرا یا شکاکیت محور است

  مبنای انسان شناسانه، مثلا هیومنستی، اصالت الانسانی است

در بحث هستی شناسی، ماتریالیستی و نافی متافیزیک است.

وظیفه ی ماست تا تعریف آنها در ذهن شما شکل گیرد.  دنبال تعاریف شاذ نباشیم ، ما در راه تراکم و تکمیل شناخت هستیم. در علوم روانشناسی مبتنی بر تعریف انسان به عنوان منبع واحد شناخت هست، این اسلامی هست؟ نه این طور نیست. 

آیت الله جوادی می فرماید:  خلق الله و فعل الله علم دینی است.

فلک شناسی، بدن شناسی و ... همه علوم دینی هستند، مطالعه فعل الله علم دینی است.

چطور مطالعه قول الله علم دینی هست ولی مطالعه فعل الله علم دینی نیست.

این که عرض می کنم، سکولارها می گویند آن منطق اجتماعی کارآمد را بدهید

آنها کاری به حجیت فعل الهی ندارد، کار به کارآمدی آن نظام دارد نفی هم نمی کند

خیلی هم می گوید که ما می خواهیم نسخه ی عمل بپچیم . شما کلیات می گویید . اما نظام فعلی برای اداره چیست؟ ما سعی بکنیم در درون خودمان تفسیرمان از انسان، جامعه، دانش فقه ارائه بدهیم، اما تقدمش به این نیست که راجع به اسلامی سازی علوم انسانی کاری نکنیم. بعد بریم انجام آن.  این دو دو روی یک سکه هستند. من برای اینکه بتوانم اسلامیت در مقاصد، بعد زمان و در فلسفه ها و کیفیت و مصالح و مفاسد ، یعنی باید و نباید های اسلامی که به مصلحت و مفسده ربطش بدهم ، ثابت کنم باید های فقه و اخلاق و شناخت های ما از هست، تمام اینها با هم منطق صالح و فاسدی دارند. و ارتباطشان ارتباط افسادی اصلاحی است. نه اینکه بگویم که نکن و بعد یک اتفاقی می افتد که ما نمی دانیم. حسن و قبح اسلامی و شرعی، با امثال بحث هایی که کردیم، دوباره بازخوانی بشود و بر اساس کارآمد سازی دین و عینیت باید تبیین شود. این جزئی از پروژه ی دوم هست و تفکیک ندارد.

فرصت نیست، از همه عذرخواهی می کنم تشکر از آقای ده آبادی عزیز

 

سوال سوم: جامعه المصطفی به عنوان یک جزء کوچک حوزه ی علمیه، نمی تواند متکفل انجام رسالتی به این بزرگی در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی باشد.

پاسخ: حدیث داریم که : رحم الله من عرف قدره، مثلا کسی که پاهایش را از گلیم بیشتر گذاشته محکوم است، از این طرف کسی که جامعه المصطفی در ارتباط با 90 کشور، و ده هزار طلبه در نظر نمی گیرد محکوم است، ارزش حضرت امام یک انسان بود.

اینکه در قرآن می گوید کان ابراهیم امه ، ناظر به ظرفیت امت سازی شخصیت حضرت ابراهیم بوده است، ظرفیت امت سازی ما ناشی از همان ظرفیت حضرت ابراهیم است. به فرد و موسسه و درس اهمیت بدهید

نکته ی اصلی من ، علوم انسانی در عرض علوم دیگر نیست، بلکه علوم انسانی اسلامی یعنی همین فقه و اصول و جامعه شناسی ما که در جاهای دیگر هم داریم. اینها با رویکرد انسانی انجام بگیرد، و این موسسه جای بحث های محدود در حوزه ی علوم انسانی نیست. و این کارگاه در سطح المصطفی و ملی برگزار می شود.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

اسلاید شو

کاربر گرامی،وبسایت اصلاح از هرگونه طرح, پیشنهاد و انتقاد سازنده استقبال میکند و این افتخار را دارد تا پذیرای حکایت های تبلیغی، مقالات علمی و پژوهشی شما در حوزه تبلیغ، تربیت و خانواده باشد.صندوق الکترونیکی: nforoughi115@gmail.com